آلبوم شهر خاموش اثر کیهان کلهر؛ داروگ کی میرسد باران؟…

قطعات اندوهگین و تأثیر گذار آلبوم شهر خاموش اثر کیهان کلهر که با تصویرسازیهای بصری عمیقی همراه است، برگرفته از بمباران شیمیائی حلبچه است که در بطن فاجعهای تراژیک بروز میکند. فاجعهی انفال که پس از گذشت سالیان متمادی هنوز داغ فجایع و کشتار جمعیاش تازه است و این قطعه به خوبی توانسته است لحظههای تاریک آن را با همنوائی تک ساز مونولوگ گوی ارکستر، کمانچه، بیان کند و واقعهای غیر انسانی را به تصویر بکشد. در ادامه با بررسی و تحلیل آلبوم شهر خاموش با نت نوشت همراه باشید.
داستانی وجود دارد که میگوید، ملت کرد مانند گیل گمش به دنبال جاودانگی بود و جاودانگی را در دل سنگها و کشتزارها پیدا کرد. خانهها، مزارع و تاکستانهای خود را در دل دشتها و کوهساران صعب العبور ساخت و به مفهوم جاودانگی دست یافت و از آن پس مورد هجوم و حملهی سرزمینهای دیگر قرار گرفت و دشتها و خانه هایش به آتش کشیده شد…
ملتی که همیشه و از آغاز سر در گریبان حیات خود داشت و کماکان فارغ از داغ زخمهای گذشته، برای استقلال و تمامیت خود میجنگد و به آینده چشم دوخته است.
آلبوم شهر خاموش
در معرفی آلبوم شهر خاموش یا Silent City باید اشاره کرد، انفال اصطلاحی مأخوذ از سورهی هشتم قرآن و به معنای غنایم جنگی است. عراقیهای رژیم توتالیتر بعثی، با استفاده از این اصطلاح در صدد توجیهی مذهبی برای فجایع خود بودند.
انفال در هشت مرحله انجام شد و در هر مرحله یکی از مناطق کردنشین مورد هدف قرار گرفت. آنها، ابتدا یک محل را بمباران شیمیائی میکردند و سپس ارتش وارد عمل میشد و کسانی که زنده مانده بودند را میگرفتند و آنها را به اردوگاههائی که برای آنها تدارک دیده شده بود میبردند.
در مرحلهی بعدی مردان ۱۵ تا ۷۰ سال را دست چین میکردند؛ کودکان را از پدر و مادر جدا میکردند و پلیس مخفی (امن) شبانه آنها را در گورهای دسته جمعی که برای آنها کنده شده بود میبردند و همهی آنها را به وسیلهی افراد مسلح میکشتند و گورها را با بولدوزر پر میکردند. زنان به اردوگاههای کار اجباری یا روسپی خانههای کشورهای دیگر فرستاده شدند.

حتی سرچشمههای طبیعی حیات انسانی از قبیل: چشمهها، باغها، زمینهای قابل کشت و… نیز توسط رژیم بعثی عراق در عملیات انفال مورد تخریب و نابودی قرار گرفتند. در اسفندماه ۱۳۶۶ و چند ماه مانده به پایان جنگ هشت سالهی ایران و عراق، ارتش عراق پس از تصرف کردستان عراق، بمباران خود را در شهر حلبچه و به مدت ۵ ساعت آغاز کرد که بخشی از عملیات انفال بود و تحت فرماندهی علی حسن مجید معروف به علی شیمیائی و علی انفال پسر عموی صدام تکریتی که در آن زمان وزارت دفاع را بر عهده داشت و به دستور مستقیم صدام حسین تکریتی صورت گرفت و طی آن ۵۰۰۰ نفر غیر نظامی کشته شدند.
بمبها ساخت شوروی سابق بودند و ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیائی و ۱۸ شرکت امریکائی در ساختش شرکت داشتند. حلبچه قبل از بمباران شیمیائی با بمبهای ناپالم بمباران شد.
نخست تخریب شهر، تخریب در و پنجرهها و ایجاد رعب و وحشت (که از جمله ترفندهای استراتژیک دولت توتالیتر صدام حسین قلمداد میشود) انجام شد و بعد بمباران شیمیائی و نسل کشی کردها به وقوع پیوست.
علی حسن مجید معروف به علی شیمیایی که فرمانده و عامل این بمباران شیمیایی بود، ۲۰ سال بعد با حضور در دادگاه در دفاع از خود گفت که این حمله برای دفاع از امنیت ملی عراق انجام شده است. حکم اعدام وی در سال ۲۰۱۰ توسط دادگاه صادر و اجرا شد. پروفسور کندال نزان نیز در این باره مینویسد:
در عملیات انفال زیربناهای زندگی در اقلیم کردستان به کلی نابود شد. بعد از اینکه حمله دیوانهوار و نسل کشی کردها به پایان رسید، بیش از ۹۰ درصد از روستاهای اقلیم کردستان ۲۰ شهر و شهرک از روی نقشه حذف شد.
در مناطق روستایی ۱۵ میلیون مین کار گذاشته شد. با توجه به اوضاع این مناطق، فعالیتهای کشاورزی در آنها بسیار دشوار است. یک و نیم میلیون کُرد روستانشین عراقی به اردوگاههای اجباری منتقل و نزدیک به ۱۰ درصد از ساکنین کرد عراق از بین رفتند.
مطالعات آکادمیک و تحقیقات میدانی که در دو دهه اخیر در اقلیم کردستان انجام شده از شمار فراوان بیماریهای ارثی شده ناشی از آثار جنگ و حملات شیمیایی در این اقلیم حکایت دارند، به گونهای که میتوان از آن به عنوان انفال خاموش یاد کرد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] کیهان کلهر؛ موسیقیدان پر افتخار ایرانی و برندۀ جایزۀ وومکس ۲۰۱۹

آلبوم شهر خاموش برگرفته از عنوان انفال خاموش، در سال ۲۰۰۸ به نوازندگی کیهان کلهر، سیامک آقائی و گروه کوارتت زهی بروکلین رایدر Brooklyn Rider (منشعب از گروه silk road) و کنترباس و ساز کوبهای ساخته شده است.
این قطعه به سفارش دانشگاه هاروارد برای کلاس فهم موسیقی در دانشگاه هاروارد به نام first night، ساخته میشود و تلفیق موسیقی شرق و غرب موضوع اصلی این پروژه قلمداد میشود. کمانچه بعنوان ساز شرقی و ویولن، ویولا، ویولن سل و کنترباس بعنوان ساز غربی با همنوائی هم که ساز کمانچه با قدرتی بی بدیل در آن نقشی محوری ایفا میکند، در این قطعه به هارمونی بی نظیری دست یافته اند.
در آلبوم شهر خاموش، کیهان کلهر جوهر اصلی موسیقی ایرانی بداهه نوازی را، رکن اساسی در تکنیک نوازندگی نوازندههای غربی مطرح کرده و به کار گرفته است. گروه بروکلین رایدر با کیهان کلهر ۸ سال در ارتباطی حرفهای و نزدیک به کار میپردازند و در این مدت در ایران تحت آموزش و فراگیری مدها و دستگاههای موسیقی ایرانی قرار میگیرند.
این رابطهی دوستانه به آنها کمک میکند تا به دنیای کلهر نزدیک تر شوند و با بداهه نوازی اثری در خلق موسیقی داشته باشند. کیهان کلهر در مستند موسیقی غریبهها از سرنوشت غم انگیز خود میگوید. او در جنگ ایران و عراق همهی خانوادهی خود، پدر و مادر و برادرش و ۱۲ نفر از دوستانش را از دست داده است و این قطعهی غریب و جادوئی، برآمده از روح دردمند و قلب بزرگش است. این قطعه در ۴ قسمت نوشته شده است.
بیشتر بخوانید: نقد آلبوم دریا از مسیح و آرش عدل پرور؛ ابتذال فاحشه شدن یا برترین آلبوم سال!

در سه قسمت اول فرم و جهت اصلی یکسان بوده و بر پایهی موسیقی فولکلور کردی است، اما نوازندهها در اجرای آن آزاد بوده اند که به بداهه نوازی نزدیک شوند و در هر اجرا قطعه بر پایهی بداهه نوازی به اشکال مختلف اجرا میشده است که به ساختاری واحد نمیانجامد. در قسمت پایانی که شیوهای ضربی است، قطعه درست به شکل غربی نوشته و تنظیم شده است و حالتی چند صدائی دارد.
آلبوم شهر خاموش در دستگاه شور است و گام شور که به مادر موسیقی ایرانی معروف است محدودهی جغرافیائی گستردهای دارد و در موسیقی کردی جایگاه ویژهای دارد و دارای حس غم و نوستالژی است. شور برای نوازندههای غربی به دلیل نزدیکی به لا مینور ساده تر است. درجهی دوم لا مینور اگر کمی زیرتر زده شود به شور نزدیک میشود و کمی زیرتر از آن به مقامهای کردی نزدیک میشود.
قسمت پایانی که ریتمیک و شادتر است در ستایش زندگی است؛ این قطعه یک ملودی محلی ترکیهای است که با ریتم لنگ نواخته میشود و گوئی به ادامه دادن زندگی با پائی لنگان اشاره میکند و ادامه دهندهی تاریخ دردمند اما امیدوار کردها است. در قسمتهای ابتدائی آلبوم شهر خاموش که با نوای محزون و آرام موسیقی کلهر مواجهیم گوئی صبح روزی را نشانه میرود که بمباران شیمیائی حلبچه تمام شده و ویرانی از راه رسیده است.
گوئی دوربین تصویری کلهر به آرامی و با طمأنینه از بقایای خانه ها، دستهای قوی و بی جان عزیزان از دست رفته که از زیر خاک بیرون زده و در نورهای بی رمق صبحگاهی در کنتراست غریبی فرو رفته، گیسوان خاکی و دفن شدهی پیر و جوان زیر آوار، ماشینهای کوچک، عروسکهای دست و پا شکسته و توپهای پلاستیکی، کفشهای کودکانهی دخترانه و روسریهای رنگی به خاک نشسته عبور میکند و روی گرد و غبار زمان در فضائی در فراسوی افق آرام میگیرد.
دوربین گوئی در نمایی بسته روی پرهای که به نشانهی آزادی در حصارهائی فلزی گیر افتاده و قصد آزاد شدن ندارد، زوم میکند و بگراند را که دشتی ویران است به حاشیه میراند.
بیشتر بخوانید: ای ایرانای مرز پر گهر ؛ حسین گل گلاب و روح الله خالقی و سرودی به پهنای یک کشور

بعد تک نوازی کمانچهی کیهان کلهر عظمت غم و اندوه فاجعه را برجسته میکند و گوئی بیش از پیش رویش متمرکز میشود و اتمسفری هراسناک و تاریک میآفریند. گوئی سایهای تاریک بر دشتهای ویران کشیده میشود که بوی مرگ میدهد.
فراز و فرود ریتمیک موسیقی کلهر در آلبوم شهر خاموش، از ریتمی آرام به ریتمی تند مدام تغییر میکند و در نهایت به سکوت میانجامد. بعد از این قسمت گوئی دوباره وارد پرسپکتیو زمان میشویم و شاهد بمباران شیمیائی و ویران کردن خانه ها، کوچهها و دشتهائی فراخ میشویم.
آنجا که روسریهائی بی کس بر شاخههائی خشکیده و شکسته به جا مانده و دست کودکی در طلب خواستهای ناکام میماند؛ وقتی فریادها و نالههائی بی پناه و دیوانه وار به هستی میپیوندد و هیچ فریاد رسی نمییابد.
این بی رحمی و قساوت با همنوائی ساز کمانچه و ویولون به کنترپوانی عجیب و زیبا مبدل میشود که قلب و جان و روح را از کالبد جسمانیش میکند و با خود به پرواز در میآورد.
حالا دوباره ریتمی تند و پرهیجان به ریتمی اندوهگین و آرام میانجامد. گوئی دوربین تصویری کلهر در گورستانهائی جمعی میچرخد و آرام میگیرد. گورستانهائی که زنان کرد دستمال به سر بر سر هر گوری زیر تابش بی رمق خورشید، سنگهای کوچکی روی هم گذارده اند و به یاد عزیزانشان به سوگ و ماتم نشسته اند.
دوربین آنقدر روی زنها و مزارهای سنگی کوچکشان میماند تا شب از راه میرسد و نور به آرامی به تاریکی مینشیند. شب و وزش بادی سهمگین که سنگهای کوچک قبرها را با خود میبرد و زنهای دستمال به سر سیاه پوش که دربگراند تصویر به آرامی گورستان را ترک میکنند.
بیشتر بخوانید: تحلیل آلبوم ایران من ساختهی همایون شجریان و سهراب پورناظری؛ بر دشت من، باران توئی
قسمتهای پایانی آلبوم شهر خاموش در ملودی آرام و امیدوارانهای خلاصه میشود که آن همه غم و اندوه و تاریکی را به دردی قوی و اندیشمندانه و سازنده تبدیل میکند که از بر آن امید و ملتی منسجم و مستحکم زاده میشود.
ملتی نجیب و ایستاده که در برابر ظلم نمیشکند و برای آرزوهای بزرگ و کوچکش میجنگد. کلهر گوئی در این قسمت از قطعه، نوعی قصه گوئی زیبا را به تصویر میکشد. همچون مامی پیر که دارد سرگذشت تلخ و اندوهبار سرزمینی غریب را برای کودکان نسل جدیدش روایت میکند تا از آن درس بگیرند و برای خاک وطنشان تا جان در بدن دارند بجنگند.
موسیقی جادوئی کیهان کلهر مدتهای مدید است در حافظهی تاریخی ملت ایران و موسیقی کردی ایرانی نفوذ کرده است و اصالت و تأثیری منحصر بفرد و جاودان دارد. در انتها این نوشته را با شعر زیبائی از به روژ آکره یی به پایان میبرم.
شبانگاهان، مادری، چادرش را روی گور فرزندش کشید.
صبح که شد،
گورستان بوی شیر میداد…
منابع:
فیلم زمزمه با باد ساختهی شهرام علیدی
پادکست کُرُن قطعهی شهر خاموش/ بردیا دوستی
مقالهی انفال؛ روایت ژنوساید یک ملت/ نوشتهی فرشاد سلیمی
مقالهی انفال (نسل کشی کردهای عراق) و رژیم بعث/ نوشتهی رحمت عباس تبار و خسرو محمد حسین پور