عروسک بازی پسر غیر عادی نیست بلکه لازم هم هست!
شاید اتفاق افتاده باشد که شما از عروسک بازی پسر تعجب کرده باشید. از دیدگاه علم روانشناسی بین سرشت (آن چه ژنتیکی به ارث برده ایم) و پرورش (آن چه در طول زندگی یاد گرفته ایم) تفاوت عمیقی وجود دارد.
اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم شخصیت هر انسانی از سرشت nature و پرورش nurture شکل میگیرد. جدال بر سر این است؟ آیا شخصیت ما بسته به ژن هایی دارد که از والدین و اجداد خود به ارث برده ایم یا بسته به تربیت و محیطی است که در آن پرورش یافته ایم؟
سرشت، طبیعت، ذات، یا ژنتیک nature در برابر پرورش، تربیت، رفتارهای اکتسابی و محیط nurture. آن چه مشخص است هر دو عامل در شکل گیری شخصیت انسان موثر هستند.
اهمیت روان شناختی عروسک بازی پسر و البته غیر عادی نبودن آن و ارتباط مستقیمش با رشد پسربچهها را در نت نوشت امروز بخوانید.
عروسک بازی پسر: عادی یا غیر عادی؟
یکی از حسهای مهمی که در ذات و سرشت همه موجودات از جمله انسان گذاشته شده است همدلی empathy نام دارد که با تربیت رشد و تکامل پیدا میکند و فرد شخصیت بهتر و تاثیرگذاری تری خواهد داشت.
برای نخستین بار در سال ۱۹۰۹ روانشناس ادوارد تیچنر همدلی یا هماحساسی را به عنوان درک احساس دیگران و این که بتوانیم خود را جای آنها قرار دهیم و آنها را درک کنیم مطرح کرد. هر چند این حس در حیوانات هم وجود دارد ولی در انسان به عنوان کاملترین و هوشمندترین موجود خلق شده روی کره زمین اهمیت بیشتری پیدا میکند.
استفاده از عروسکها در برنامههای تلویزیونی مثل خیابان سسامی یا سسمی استریت Sesame Street (و یا کلاه قرمزی خودمان) مخاطبانش نه دخترها که پسرها هم هستند.
در سال ۲۰۱۵ در آمریکا به دلیل اهمیت روانشناختی ایجاد حس همدلی یک برنامه عروسکی مخصوص پسرها به نام Wonder Crew با راهنمایی لورل وایدر Laurel Wider روانشناس تهیه و نمایش داده شد. ایده لورل زمانی شکل گرفت که در مدرسه، آموزگار پسرش به او گفته بود: «پسرها گریه نمیکنند.»
خانم وایدر میگوید: «برایم غیرقابل تصور بود که یک آموزگار چنین حرفی به دانش آموز بزند. من خودم روان شناسم و در تمام لحظهها در خانه از احساساتمان صحبت میکنیم.» القای حس تفاوت گذاشتن بین دو جنس و سرکوب احساسات پسران و حتی بیشتر تخریب شخصیت شان در این جمله معروف نهفته است: پسرها گریه نمیکنند.
لورل به عنوان یک روانشناس تصمیم میگیرد که خود وارد عمل شود و همان گونه که عروسک بازی دختران را درگیر بازی و ایجاد حس همدلی میکند، پسرها را هم به وادی این احساس بکشاند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] شناخت دنیای پسرها: چگونه با پسرم رفتار کنم و وارد دنیای او شوم؟
تحقیق راجع به عروسک بازی پسرها
لورل با ۱۵۰ خانواده، مربی، اشخاص عادی و حتی تولیدکنندگان اسباب بازی صحبت کرد تا بتواند یک پاسخ علمی برای عروسک بازی پسر پیدا کند.
این زن روانشناس میگوید: «از بسیاری از والدین شنیده بودم که پسرها عروسک خواهرانشان را میدزدند و در خفا با آن بازی میکنند. پنهان بازی میکنند چون میترسند مسخره شوند.
در صورتی که این رفتار یک رفتار غریزی است که متاسفانه در جامعه سرکوب میشود و بین دختر و پسر یا زن و مرد دره بزرگی از عدم درک متقابل به وجود میآورد. باید راهی پیدا میکردم تا پل ارتباطی را برقرار کند.»
لورل سراغ عروسکهای wnder crew رفت که با الهام از روحیه پسرها ساخته شده بودند. هر چند تمام بچهها آنها را دوست دارند.
عروسکهای حدودا ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتری با شخصیتها و رنگ پوستهای مختلف و یک بسته لباس مشابه که کودک میتواند با پوشیدن لباس درست مانند پرسناژ یا شخصیت عروسکی همزاد پنداری کند.
با او مثل یک قهرمان بازی کند، بجنگد، ستارهها را کشف کند و هزار ماجرای هیجان انگیز داشته باشد.
این عروسکها جایزه بهترین عروسهای سال ۲۰۱۸ را در آمریکا از آن خود کرد.
تاثیر عروسک بازی پسر در شخصیت آنها
بعضی از والدین فقط به سراغ عروسک هایی میروند که پسرانه است مثل سوپرمن. در صورتی که پسر حق دارد خودش عروسکش را انتخاب کند. حتی از نحوه انتخاب او بیشتر میتوان روحیهاش را شناخت و بهتر او را تربیت کرد.
بازی با عروسک خیلی چیزها به کودک یاد میدهد. ربکا پارلاکیان Rebecca Parlakian مدیر وب سایت Zero to Three میگوید بازی کردن کودک حتی پسرها با عروسکها باعث تکامل شخصیتی، یادگیری مهارتهای اجتماعی و احساسی و رشد «تئوری ذهن» Theory of mind میشود.
در روان شناسی تئوری ذهن نظریهای بسیار معروف است که توانایی فرد را در موقعیتهای ذهنی مختلف مثل باروها، اهداف، خواسته ها، دانش و درک نشان میدهد.
در افرادی که اعتیاد به مواد مخدر و الکل دارند، دست به خشونت و جنایت میزنند، و افراد مبتلا به بیماریهای ذهنی و روانی این توانایی رشد نیافته است.
حتی میتوان گفت عدم تربیت مناسب باعث عدم رشد تئوری ذهن در این افراد میشود که در نتیجه آن به شکل سالمی زندگی نمیکنند.
این توانایی مثل حس همدلی به طور ذاتی در انسان وجود دارد ولی باید با تربیت و پرورش درست آن را از قوه به فعل در آورد.
تجربه نشان داده است پسرانی که عروسک دارند یا والدینشان برایشان با عروسک نمایش اجرا میکنند، درک بهتری از احساسات افراد دیگر دارند. تربیت درست باعث شده است تا پسران به این توانایی برسند. یعنی خیلی خوب میتوانند احساسات دیگران را درک کنند و خود را جای آنها بگذارند.
شناخت کودک از خود
کودکان در حدود دو سالگی میفهمند که تفاوت بین پسر و دختر چیست. وقتی به ۴ تا ۶ سالگی میرسند قادرند بر اساس جنسیت همه چیز را دسته بندی کنند. مثلا میدانند که این کفش زنانه است یا مردانه.
خانم اسپینر یکی از کسانی که در زمینه تاثیر بازی بر درک کودک تحقیق کرده است میگوید: «عروسکهای خدمه اعجاب برانگیز wonder crew جایگزین بسیار مناسبی برای صحبتهای کلیشهای و بیهوده گذاشته است.
این عروسکها پسران را تشویق میکند تا با احساسات خود درگیر شوند، آنها را بشناسند، درک و شناخت بهتری از خودشان داشته باشند و مهم تر این که احساسات خود را مدیریت کنند.چون همیشه به آنها گفته ایم فقط دخترها گریه میکنند.»
بیشتر بخوانید: مضرات ماکارونی: ماکارونی موجب مشکلات هورمونی در پسرها می شود!
تابوی غلط را درباره عروسک بازی پسر بشکنیم
می خواهیم جامعهای بهتر داشته باشیم، میخواهیم درک بهتری از یکدیگر داشته باشیم، میخواهیم با ایجاد حس همدردی و یکدلی دنیای قشنگ تری برای زندگی بسازیم، پس وقتش است کلیشههای اشتباه را کنار بگذاریم و تابوی «پسرها گریه نمیکنند» و «عروسک بازی فقط برای دخترها است» را بشکنیم. بگذاریم پسرها هم با عروسکها بازی کنند.
به آنها یاد بدهیم احساسات خود را بفهمند و پنهان نکنند. به دخترها بگوییم «پسرها هم گریه میکنند» تا زنان و مردانی تربیت کنیم تا به جای اولین راه چاره «جدایی» با درک متقابل یکدیگر زندگی را بسازند نه آن که آن را نابود کنند.
منبع +
من امشب وحشت کردم،چون پسر ۹ سالم عروسک خرسش رو براش تشک وبالش انداخت وخوابوندش روش وپتوش رو هم روی جفتشون کشید.
من خیلی ترسیدم وگفتم نکنه خدای نکرده ازین بیماریها که جسمی پسر هستن ولی درواقع دخترن باشه؟
بازهم خیالم راحت نیست وباید بایک روانشناس یا پزشک صحبت کنم
سلام. دو سال از این پیام گذشته ولی بازم دوست دارم جوابتون رو بدم.
به نظرم سخت نگیرین. پسر من که ۹ ماه و نیمه بود شروع به راه رفتن کرد. طبیعتا راه افتادنش از خیلی از مهارت های دیگه ش جلو افتاده بود. مثلا ترس از ارتفاع نداشت یا با راه رفتن موقعیت بهتری واسه کشف دنیای اطرافش ه ممکن بود واسش خطرناک باشه داشت.
پسرم موقع پیاده راه رفتن تو پارک یا هر جایی هر چیز کوچیکی که سر راهش بود رو ور می داشت و می ذاشت تو دهنش و حتی تو دماغش!
این باعث شد که به فکر این بیفتم که یه عروسک بدم دستش که و اون یکی دستش رو خودم بگیرم. یه جورایی کاری کردم که “دستش بند باشه” و نتونه هیچ چیز کثیفی رو از رو زمین ور داره.
ابتکارم واقعا جواب داد! ولی پسرم به شدت به عروسکش که یه پسر بچه ی پارچه ای بود عادت گرفت طوری که بدون اون خوابش نمی برد. یه شب تو درمانگاه عروسکش از دستش افتاده بود، پسرم آنچنان گریه کرد که همسرم مجبور شد اون شب رو تو درمانگاه دنبال عروسک بگرده و البته پیداش کرد اما نه تو درمانگاه بلکه دم در خودمون یه گوشه زیر بارون افتاده بود.
پسرم الان ماشاللا حدود ده سالشه و هنوووووز! عروسکش رو داره، جز موقع خوابیدن کاری باهاش نداره و ما هم مشکلی با این وابستگی و ارتباط عاطفیش نداریم. چون یقینا بزرگتر که بشه این روابط محبت آمیز رو، رو مردم واقعی پیاده خواهد کرد.