فیلم Birdman مرد پرنده ای ساختهی آلخاندرو ایناریتو
Birdman یا مرد پرندهای یا فضیلت غیرمنتظره جهل عنوان پنجمین فیلم بلند الخاندرو گونسالس اینیاریتو Alejandro G. Iñárritu کارگردان شاخص و صاحب سبکِ مکزیکی تبار است. فیلم Birdman هم مانند دیگر آثار ایناریتو بخشی از پروژه بلندپروازانه وی در به رخ کشیدن تکنیکهای سخت در اجراست. فیلمی که توانست نقدهای بسیار خوبی دریافت کند و سر انجام برنده چهار جایزه اسکار در رشتههای مختلف گردید و توانست لقب بهترین فیلم سال را دریافت نماید. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم Birdman با نت نوشت همراه باشید.
«مردم عاشق خون و خون ریزی هستن، عاشق بزن بزن، نه وراجیهای مزخرف فلسفی آدم افسرده و داغونی مثه تو.»
بیشتر بخوانید: فیلم The Revenant اثری از آلخاندرو گونزالس اینیاریتو
تحلیل فیلم Birdman , مرد پرندهای ساخته آلخاندرو ایناریتو
فیلم Birdman داستان” ریگان تامسون” با نقش آفرینی مایکل کیتون Michael Keaton را روایت میکند که بازیگر است. بازیگری که دو دهه قبل به واسطه بازی در نقش مرد پرندهای در اوج شهرت قرار داشت. ولی حالا آن زمان محبوبیت، گذشته و شهرتی لکه دار شده و فراموش شده برایش مانده است. اگرچه زمان برای ریگان گذشته است ولی او هیچ وقت از غالب مرد پرندهای بیرون نیامده است و کاراکترش را همیشه به دوش میکشد.
ریگان که حالا به میانسالی رسیده تصمیم دارد برای آخرین بار بت مردِ پرندهای را بشکند، از درونش بیرون بیاید و مردم خودِ جدیدش را باور کنند نه شخصیتی که قبلا به آن معروف بوده است.
بدین منظور سعی بر به صحنه بردن نمایشی اقتباس شده از ریموند کارور “وقتی از عشق حرف میزنیم از چه حرف میزنیم” دارد. داستان فیلم Birdman نیز از همین لحظات شروع میشود و ما با ریگان در زمان باقی مانده تا اجرای صحنهای تئاترش همراه میشویم و تحولات ذهنی و شخصیتی وی را به نظاره مینشینیم.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Taxi Driver ساخته مارتین اسکورسیزی
ذهنیتی که Alejandro G. Iñárritu بر مبنای آن تصمیم به ساخت مرد پرندهای گرفته حیرت انگیز است. حیرت انگیز از آن منظر که فیلم پر از گِلایه، اشاره، خاطره سازی و نقد است. ولی آیا “ایناریتو” توانسته بارِ به این سنگینی را درست حمل کرده و به مقصود برساند؟. فیلم Birdman در واقع نوعی ادای دِین به هنر تئاتر و پر از تیکه پرانیها به سینما که حالا لقب صنعت نیز به دوش میکشد دارد.
در نقد فیلم Birdman میتوان گفت ایناریتو نگاهی انتقاد آمیز از رویکرد سینماگران به فیلمهای بلاک باکستری نظیر “بتمن”، “سوپرمن” و “ترنسفرمرز” دارد. سلیقه بازیگران را به سخره میگیرد و آنها را جز هنر سینما به حساب نمیآورد. در حالی خودش در مرد پرندهای در دام این صنعتی گری و بلاک باکستری میافتد و این خود از تضادهای فیلم است که البته شماره آن کم نیست.
فیلم Birdman “مرد پرنده ای” به واسطه پیشرفت تکنولوژی و هنر نمایی فیلمبردارِ باهوشش “امانوئل لوبزکی” توانسته سکانسهای طولانی و به اصطلاح بدون کات را به تصویر در آورد. سکانس پلان هایی یقینا طولانی که یاد آور فیلم “طناب” “هیچکاک” است. اما این سکانسها تماما یکسره فیلم برداری نشده است و کات هایش در بعضی نقاط به صورت دیجیتالی حذف شده اند.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم ELEPHANT کاری از گاس ون سنت؛ تقدیم به میشل, برای صداقت و یکرنگی
همه و همه اینها لحظات با شکوهی از تصویر را به بیننده انتقال میدهند. لحظاتی که وقتی بیننده برای بار اول فیلم را میبیند حکم جادو را ایفا میکند و با نشان دادن این زرق و برقِ زیبا، باطن تهیاش را از نظرها پنهان میکند.
از هنگامی که فیلم در سال ۲۰۱۴ بر پرده نقرهای نقش بست تا به امروزه نقدهای متنوعی درباره این فیلم منتشر شده است. نقدهایی که ادعا میکنند که فیلم بین خواب و رویا روایت میشود. بخشی در واقعیت ریگان و بخشی در کابوس هایش میگذرد.
هنگامی که از بیرون به فیلم Birdman نگاه میکنیم، شباهت هایی بین “ریگان” و خود “مایکل کیتون” در زندگی واقعیاش نیز میبینیم. مایکل کیتونی که به واسطه نقش آفرینی در فیلمهای “بتمن” در اوایل سالهای ۹۰ میلادی در اوج شهرت قرار داشت و پس از بتمن، لحظه به لحظه به حاشیه رانده شد و دیگر از اذهان عمومی محو شد.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Vicky Cristina Barcelona جستاری در بابِ عشق به روایت وودی آلن
این مدل تطبیق با دیگر بازیگران فیلم نیز هم خوانی جالبی دارد.” ادوارد نورتون” که خود روزگاهی با بازی در نقش هایی مانند “تاریخ مجهول آمریکا” و “هالک”، محبوبیت فراوانی داشت ولی چند سالی به حاشیه رفته بود.
“نائومی واتس” که به واسطه “جاده مال هالند” از ساختههای “دیوید لینچ” در کانون توجه قرار داشت. و یا “اِما استون” جوان که در “مرد عنکبوتی” بازی کرده بود و داشت به سمت و سوی صنعتی شدن پیش میرفت.
فیلم Birdman اثری گذراست که ادعای بزرگیاش با فرمی که ارائه میدهد هم خوانی ندارد. شلختگی هایی که هیچ گاه به سر انجام نمیرسد و هنگامی که میخ تاثیرش را میخواهد بر مغز تماشاچی بکوبد، آنقدر کشنده و زهر دار نیست.
بردمن حقیقتا خوش ساخت ترین فیلمِ سال ۲۰۱۴ است که دیدن چند بارهاش خالی از لطف نیست. ولی هنگامی که به اثر هنری تبدیل میشود که در طول تاریخ باید مورد قضاوت قرار بگیرد رقابت را به دو فیلم هم سالاش یعنی “پسر بچگی” اثر “ریچارد لینکلیتر” و “در میان ستارگان” ساخته “کریستفر نولان” واگذار خواهد کرد.
در نهایت فیلم Birdman اثری است که به هنر از یاد رفته سینما انتقاد و این حجم از سخیف بودن کنونی را به تمسخر میگیرد. بازیگران به اصطلاح بزرگ را مورد شماتت قرار میدهد به واسطه پذیرفت نقش هایی که اصلا هنر نیستند. همچنین به غرور از دست رفته سلبریتیها میپردازد که چگونه پس از سالهای معروفیت در هم میشکنند.
و در نهایت سعی در تحسین تئاتر و بالاتر دانستن آن از سینما دارد. حرفی که مدام بیانش میکند ولی حتی خود ایناریتو با چنین پایان بندیای نیز زیاد به آن ارادت ندارد.
“ریگان: ما چرا جدا شدیم؟
سیلویا: چون تو یه چاقوی آشپزخونه به طرفم پرت کردی و یه ساعت بعد داشتی میگفتی دوسم داری. ریگان! اگه من اون کمدی مسخره تو و گلدی هان رو دوست نداشتم معنیش این نبود که تورو دوست نداشتم. تو همیشه همینطور بودی. عشق و تحسینو با هم قاطی میکردی!”
بیشتر بخوانید: برداشتی از فیلم THE SHINING ساخته استنلی کوبریک