فیلم Lady Bird کاری از گرتا گرویک؛ پشت سد بلوغ
فیلم Lady Bird یا لیدی برد اثری به نویسندگی و کارگردانی گرتا گرویک Greta Gerwig است. هنرپیشهای که حالا و برای اولین بار به شکل مستقل سراغ ساخت فیلمی بلند رفته است. فیلمی که با توجه به ساختار و کوچک بودنش بسیار با ارزش است. لیدی برد از آن دسته فیلم هایی است که با سادگی روایت آن سعی بر نفوذ در دل نوستالژیا دارند. خاطرهای که عموما ریشه در نوجوانی و بلوغ دارد و جغرافیای جهان شمولی را شامل نمیشود. در ادامه با معرفی و تحلیل فیلم Lady Bird با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Lady Bird “پشت سد بلوغ”
فیلم Lady Bird داستان دختری به نام “کریستین مک پرسون” با بازی سیرشا رونان Saoirse Ronan است که به خود لقب لیدی بِرد داده است. دختر در خانوادهای با سطح در آمد کم در ساکرامنتو زندگی میکند. کریستن دانش آموز ۱۷ سالهای است که در آستانه ۱۸ سالگی با او همراه میشویم.
دختری بذله گو، رویا پرداز و دمدمی مزاج. دختری که از همه چیزِ وضعیت موجدش ناراضی است. مادری که ثانیه به ثانیه او را باز خواست میکند و به وی سخت میگیرد. پدری که حالا از کارش اخراج شده و دچار افسردگی است و دیگر پولی ندارد و شهری که از خیابان به خیابانش متنفر است.
این ها را میتوان از اصرار در درخواستش برای دانشگاهی در شرق آمریکا متوجه شد. دورترین جا از خانه. خانه ای که به گمانش عقب مانده و خسته کننده است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Lady Bird: یک فیلم صمیمی
فیلم Lady Bird سرگذشتی از تمام اتفاقاتی است که گویی لحظه به لحظه اش برای “گرتا گرویگ” در دنیای واقعی رُخ داده است. احساسات فوران شدهای که سعی بر تخلیه آن به شکل های مختلف دارد. دوران بلوغ اصلی کلمه در تعریف این فیلم است.
مرز میان کودک درون و کودکی که دنیای بیرونش را نیز درک میکند. کریستین سعی بر فرار از خانه به سمت دنیایی دیگر دارد. نیویورکی اسرار آمیز که حتی دلیل رفتنش را نیز نمیداند. فقط به دنبال تجربه و عقده گشایی است. سکانس روز تولد کریستین و خریدش از فروشگاه اوج حقارت عقده های این دختر است.
بیشتر بخوانید: فیلم The Shape of Water کاری از گیرمو دل تورو
“لیدی برد” اکثر اوقاتش را به تماشای قلیانات بلوغ کریستین میپردازد و ضربه اصلیاش را برای لحظات پایانی فیلم میگذارد. جایی که بالاخره کریستین به رویایش یعنی نیویورک میرسد. و اما آسمانی که همانند ساکرامنتو آبی است. دوستانی که دیگر حضور ندارند. بی حسی مادری که هم اکنون در نظرش عشق میماند. شُک تنهایی اما آغاز است. آغاز مسیر پر پیچ و خم از کودکی به بزرگی.
اوج شگفتی فیلم Lady Bird روانی روایت آن است. جایی که کارگردان Greta Gerwig عملا خود را در فضای فیلم به نفع مخاطبش غرق میکند تا حسهای مورد نظرش را به نظر مخاطب برساند. بازی “سیرشا رونان” در نقش دختری سر به هوا و اندکی احمق در حد بسیار باور پذیری روان و سطح بالا مینماید. رونان که دو سال قبل برای فیلم “بروکلین” نامزد اسکار شده بود این بار نیز به بهترین شکل ممکن احساسات دختری متفاوت را به نمایش میگذارد.
بیشتر بخوانید: فیلم Last Flag Flying اهتزاز آخرین پرچم کاری از ریچارد لینکلیتر
فیلم Lady Bird از آن دسته فیلم هایی است که سعی به تصویر کشیدن برشی از یک مقطع زندگی در فضایی رئال هستند. فضاهایی که قرار است در نهایت تلنگر و چشمکی به مخاطب باشد.
فیلم، ارزش هایی کلیشهای مانند ارزش دوستان و خانواده را در کنار اهتمام برای رسیدن به آرزو ها قرار میدهد و کُنش بین این دو فرآیند را مسیر گذر از نوجوانی به دوران خِرد میداند. بلوغی که به کنایه سعی دارد به خانواده ها هشدار بدهد که نیاز به مراقبت و هدایت دارد و سپردنش به دست تقدیر رویای پیشرفت را به خطر می اندازد.
فیلم Lady Bird به همان اندازه که فیلم خوبی است و احتمالا در بین نامزدان اسکار امسال جای خواهد داشت، به همان اندازه شامل جغرافیایی محدود میشود. بلوغی که به تصویر کشیده میشود خواست یک سری جغرافیایی است که در دیگر نقاط دنیا این شکل از فرآیند ممکن است اصلا رُخ ندهد. برای همین شاید برای بعضی صرفا فیلمی درام و نه روانشناختانه در این دوران حساس قرار گیرد.
در نهایت می توان اشاره کرد که “لیدی برد” از آن دست فیلم هایی است که به واکاوی جامعه آمریکا میپردازد و با شخم زنی در لحظه لحظه آن سعی بر آسیب شناسی دارد. فریم به فریمی که میتواند در خدمت جامعه تفسیر گردد و تراز جامعه را از درون هنر سینما ارتقا بخشد.
بیشتر بخوانید: فیلم The Square کاری از روبن استلوند