نقد فیلم خوک کاری از مانی حقیقی؛ کلاژی یکدست
فیلم خوک، تازه ترین اثر مانی حقیقی، گروتسک خوش رنگ و لعابی است که در پس این فرم خوش رنگ و لذت بخش، زیرساختهای بد فرم و کج و معوج و سست یک جامعه را بازتاب میدهد. تا اینجای کار باید به مانی حقیقی گفت دست مریزاد که در نمونهای کم نظیر در سینما توانسته به صراحت، مفاهیم سنگینی را برای مخاطب بازگو کند. در ادامه با نقد فیلم خوک همراه نت نوشت باشید.
نقد فیلم خوک کلاژی یکدست!
در نقد فیلم خوک ، باید گفت در وهلهی اول با داستان ساده و پیرآموزی رو به رو هستیم، داستان فیلم خوک حول محور کارگردان ممنوع الکاری به نام حسن کسمایی میچرخد که در بلک لیست یا لیست قتل، قاتل زنجیره ای(خوک) قرار گرفته است، قاتلی که قربانیانش را از بین اهل هنر انتخاب میکند، ذبحشان میکند و واژهی خوک را روی پیشانیشان مینویسد.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم شعله ور به کارگردانی حمید نعمت الله؛ اتفاقهای تصنعی و آبی بر آتش
داستان فیلم خوک در برخورد اول ساده و از پلان اولیهی فیلم مخاطب را همراه میسازد. مخاطب تقریبا میداند با چه فیلمی سر و کار دارد. در نقد فیلم خوک میرسیم به ابعاد دیگری که فیلم مد نظر دارد، ابعادی که به سادگی درک نمی شود. خوک طنز تیره و تار اجتماعی است که رگههای سورئالیستی هم در آن میبینیم. برای تحلیل و نقد فیلم خوک ، باید تمام ارجاعات فیلم را بتوان درک کرد و لازم است تا تمام وجوه آن بررسی و درک شود و به کلیتی که خوک نام گرفته است، رسید.
در نقد فیلم خوک ، باید اشاره کرد فیلم با مقولهی سرسام آوری به نام فضای مجازی شروع میشود و با همین چهارچوب نیز به پایان میرسد. فضای مجازی که فضای واقعی را دستخوش تغییرات زیادی کرده است. آغاز فیلم با چند دختر مدرسهای ایست که درگیر بحثهای فضای مجازی اند و در این بین با سر یکی از قربانیان که در جوی آب افتاده است رو به رو میشوند. پایان فیلم هم همین فضای مجازی است که حسن را بالا میبرد و بعد هلش میدهد و بعد نجات میدهد و در واقع وجهی کاراکتر اصلی را تغییر میدهد. تا اینجای کار، مانی حقیقی، ملزمی به نام فضای اجتماعی را در کلیت کار گنجانده است و دغدغهی مهمی از اجتماع را نشانمان میدهد. توجه عمیق فیلمساز به تاثیر شبکههای اجتماعی در دنیای امروز به وضوح در فیلم نشان داده شده است. فضایی که همه درگیر آن هستند و از نون و آب برایشان مهم تر است. فضایی که آدمهای بی اهمیت و احمق را بُلد میکند و آدمهای آگاه را میتواند به راحتی خرد کند. در نقد فیلم خوک باید گفت: در واقع مانی حقیقی در چهارچوب فضای مجازی، به خوبی بی ثباتی و سستی در اظهار نظرها و باری به جهت بودن مردمی را نشان میدهد که انقدر ریشههای سستی دارند، مدام از این سو به آن سو میروند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم فروشنده اثر اصغر فرهادی
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم برادرم خسرو اثری از احسان بیگلری,ای خسروی خوبان نظری سوی گدا کن
اما چند نکته که در نقد فیلم خوک موثرند:
خوک بعد از اولین پلانها که در خیابان شروع میشود و به سر بریدهی کارگردان در جوی آب ختم میشود، به یک تابلوی نقاشی در گالری کات میخورد، تابلویی که نباید ساده از آن عبور کرد، بریدن سر دیو به دست یک پهلوان که ظاهرا دیو سفید و رستم را نشان میدهد. اگر این تاویل را داشته باشیم که قاتل سر هنرمندان را میزند و در تصویر با سر بریدهی دیو مواجه ایم، میتوان گفت دیوان که از نسل بدان میباشند در شاهنامه، کاراکترهایی هستند که هنر و خط را به انسان یاد دادند.کات. پس در نقد فیلم خوک تا اینجای کار به نوعی میتوان گفت: رستم که آنتاگونیستی حکومتی است و سر دیو را زده است، تفاوتی با خوک، قاتل سریالی هنرمندان ندارد. خوک قاتل هدفش نابودی هنرمندان است.
نکتهی بعدی اما در نقد فیلم خوک ؛ گفت و گوهای شخصیت اصلی ماجرا، حسن، با مادرش است که بسیار حائز اهمیت است، ممکن است دیالوگ هایی که بینشان رد و بد میشود خنده دار باشد و قهقههی مخاطب را در بر داشته باشد. ولی این خنده، قطعن خندهی تفکر آمیزی است، چرا که مادر، تنها شخصیتی است که حسن میتواند تمام حرف هایش را در قالب زبانی دیگر بدون سانسور به او بزند، به نوعی در تحلیل این بخش از فیلم خوک میتوان گفت: این گفت و گوها حدیث نفس تئاتر و سولی لوگهای حسن به خودش است که گاه آرامش میکند، گاه به فکر فرو میبرتش، گاه عصبانیش میکند و اشکش را درمی آورد و گاه سرحال میکندش. نکتهی دیگر اما در تحلیل فیلم خوک این است که شاید گفت و گوی مادر و حسن به زبان ترکی را نوعی گفت و گوی رمزی بتوان تاویل کرد، در برابر دیوارهایی که گوش دارند و دوربینی که آمادهی پخش لحظه به لحظه زندگی است.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی
در تحلیل و نقد فیلم خوک میرسیم به مفاهیم خاصی در تار و پود فیلم نقش بسته است، از مفاهیم مهم دیگری که پشت این گروتسک پر جلا پنهان شده است، عشق و حسد است. حسن زنش را دوست دارد ولی در واقع عاشق بازیگرش، شیوا مهاجر است. رابطهای که همسر حسن در جریان آن قرار دارد و مشکلی هم ندارد. ولی شیوا مهاجری که حسن میخواهدش، واقعن مهاجر است و به هرجا که حالش را خوب میکند، پر میکشد. شیوا مهاجر آدم یکجا ماندن نیست. عشق حسن روی بنای سستی شکل گرفته است برای همین است که خروجی این عشق ناکام خشم و حسادت حسن میشود و تبعات این عشق ناپایدار زندگی حسن را دگرگون میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم خرگیوش از مانی باغبانی؛ هیچ شبى مثه امشب نیس…
نکتهی مهمی که در نقد فیلم خوک باید به آن اشاره کرد، این است که خوک کلاژ تمیز و خوشرنگی است از چند فیلم و چند سینما. نمای اکستریم لانگ شات از فیلم که در آن حسن را با ماشین میبرند در بیابان ول میکنند، تکرار شدهی نمای فیلم you’re next است با اندکی تغییر در جزییات و یا کاراکتر قاتل خوک که با ماسک خوک دست به قتل میزند و چهره اش دیده نمی شود، باز ساخت قاتلهای فیلم you’re next است که با ماسکهای گرگ و بره و روباه دست به قتل میزنند و با هر قتل جملهی you’re next را مینویسند و قربانی بعدی مشخص میشود. و یا مثل کاراکتر قاتل با ماسک خوک، در سری فیلمهای اره.
کاراکتر شیوا که بعد از مرگ به شکل فرشتهی مرگ ظاهر میشود با لباسی سیاه و بالهای بزرگ سیاه، بی شباهت به فرشتهی مرگ در سریال American horror story نیست که با یک بوسه روح را از تن جدا میکند. و یا ترکیب بندیهای فیلم، طراحی صحنه و لباس، حرکات بازیگر مثلا سکانس فیلمبرداری که شیوا مهاجر بازیگر است، بی شباهت به فضاهای سینماتیک و تیاتریکال ژاپنی نیست. و یا سکانس قرار شیوا و حسن بعد از قتل کارگردانی، بی شباهت با فیلمهای قهرمان پرور هالیوودی نیست، حسن که خوشحال است دوباره معشوقه اش را بدست آورده و خود را قهرمان میداند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم لاتاری ساختهی محمدحسین مهدویان ترویج خشم و توهین به ایران
خوک اگرچه بی برو برگرد از همه لحاظ: فیلمنامه، خط داستانی، بازیهای تاثیرگذار، طراحی صحنه و لباس، نورپردازی فوق العاده و… فیلم موفقی است و باید آن را چندبار دید، تا تمام لایههای پنهانی آن را درک کرد، ولی در مجموع به صراحت میتوان گفت خوک یک کلاژ دقیق و تمیز از سینمای جهان است، خوک ماحصل علاقه و تعلق مانی حقیقی به سینماست. کلاژی که آدرنالین مخاطب را بالا میبرد و توجه اش را دوباره به سینما جلب میکند.