اتاق تاریک فیلمی از سید روح الله حجازی؛ یک داستان مردانه
اتاق تاریک پنجمین ساخته سید روح الله حجازی، به لحاظ مضمون و مفاهیم در ادامهی سه فیلم پیشین او یعنی زندگی خصوصی آقا و خانم میم ، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو و مرگ ماهی قرار میگیرد. هر چهار فیلم به نقد ظواهر مدرن در خانوادههای طبقه متوسط اجتماعی ایرانی میپردازند. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم اتاق تاریک با نت نوشت همراه باشید.
[su_label type=”important”]آرش منادی:[/su_label]فیلم اتاق تاریک
نقد فیلم اتاق تاریک؛ یک داستان مردانه
قبل از شروع نقد فیلم اتاق تاریک باید گفت که در “زندگی خصوصی آقا و خانم میم” به مشکلات زندگی زناشویی جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته میپردازد.
در “زندگی مشترک آقای محمودی و بانو” با نمایش تقابل سنت و مدرنیته، روابط خانوادگی و زناشویی را به چالش میکشاند و در “مرگ ماهی” با مرگ نمادین مادر که اشارهای است به سنت، به روابط خواهر و برادری و مشکلاتشان میپردازد. این بار در “اتاق تاریک” به مسائل تربیتی و والدین چنین جامعهای پرداخته است.
“سید روح الله حجازی” برای روایت خط اصلی داستانش به سراغ سوزهای رفته که به ویژه چندی است در خبرهای روزانه جایگاه مهمی داشته است؛ کودک آزاری. مسئلهای که به دلیل نوع موضوعیتش پرداخت داستانی روانکاوانه تری را نسبت به آثار پیشن این کارگردان میطلبیده است.
کما اینکه “سید روح الله حجازی” تا حدی با نمایش پیامدهای این آزار و عواقب شدید ترش در بزرگسالی به این پرداخت روانکاوانه نزدیک میشود.
[su_label type=”black”]بیشتر بخوانید:[/su_label] سریال نهنگ آبی: ملغمهای از سلبریتیها
امیر (علیرضا میرسالاری)، پس از آنکه کسی بدنش را دیده، دچار استرس و بی اختیاری ادرار میشود. مسئله را برای پدرش فرهاد (ساعد سهیلی) میگوید و او به نوبهی خود در حال پیگیری ماجراست تا هنگامی که همسرش هاله (ساره بیات) پی به جریان میبرد و خود میخواهد دنبالهی داستان را پیش بگیرد.
تا آخر که سرانجام متوجه میشویم کودک آزاری شدیدتری در دوران کودکی برای فرهاد اتفاق افتاده است.
بیشتر بخوانید: رگ خواب اثر حمید نعمت الله “سیاهی سفیدی و اندوه طوفان”
وقتی او به دلیل شرایط نتوانسته موضوع را با خانوادهاش در میان بگذارد، این عذاب را تا بزرگسالی با خود همراه کرده است و تاثیرات روانی مثل ترس از ارتفاع و سگ گواه بر این امر است. که البته در انتها با بیان جریان و در نمایی نمادین که بر بلندی تراس ایستاده در حالیکه سگی از او دور میشود بر ترس خویش فائق میآید.
تصویری که بی شباهت به فیلم “سرگیجه” ساخته “آلفرد هیچکاک” نیست که در انتها اسکاتی که از ارتفاع میترسد بر بلندی کلیسا ایستاده است.
نشانهی دیگر روانی او ازدواج با زنی بزرگ تر از خودش میباشد. به لحاظ روانکاوی، وقتی مردی با زنی بزرگسال تر از خودش پیوند زناشویی میبندد، به معنای احتیاج او به مادر و آغوش اوست. یعنی وی در کودکی حتی با وجود فیزیک مادر، نتوانسته آن پناه و آغوش مادرانه را احساس کند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] سریال هیولا از مهران مدیری؛ قلعه حیوانات
به دنبال این حس در زنان بزرگتر از خود میگردد. اتفاقی که شاید برای فرزندشان امیر نیز بیفتد. چرا که او هم به دلیل پرخاشهای هاله، چندان روابط خوبی با مادرش ندارد و در بیشتر سکانسها در آغوش پدرش خوابیده است و یا کنار او آرام گرفته است و حرف هایش را به فرهاد میزند.
کما اینکه اصولا چنین رابطهای در سن و سال امیر بین مادر و پسر اتفاق میافتد و در بزرگسالی است که پسر برای گرفتن الگوی مردانه بیشتر به سمت پدر گرایش پیدا میکند. درست عکس جریانی که برای دختر در چنین سن و سالی اتفاق میافتد.
بیشتر بخوانید: شعله ور به کارگردانی حمید نعمت الله ؛ اتفاقهای تصنعی و آبی بر آتش
در نقد فیلم اتاق تاریک باید اذعان کرد که هاله برخوردی مادرانه نیز با فرهاد دارد که در چند سکانس به چشم میخورد. هاله همیشه از موضع بالا با فرهاد برخورد میکند، به او امر و نهی میکند، او را تحقیر میکند، و چندان به عنوان شوهر و مرد زندگی قبولش ندارد.
البته که فیلم چهرهی چندان خوبی از شخصیت زنانش به نمایش نمیگذارد. هاله با اینکه در شمایل زنی مدرن مشغول به کار است، مترجم زبان فرانسوی (زبان عشق و شاعرانگی و ادب) است و خود را حامی حقوق زنان میداند، اما شخصیتی عصبی معرفی میشود که در زندگیاش به عنوان همسر و مادر زن موفقی نیست.
او حتی در برخورد با همجنس خود پگاه (مروارید کاشیان) پیش داوری میکند و به او تهمت میزند و ناسزا میگوید. پگاه نیز با شمایل شبه برانگیزاش مانند رنگ بنفش موها و پیرس بینی و نحوه پوشش و سیگار کشیدنش، دختری معرفی میشود که با پسران روابط آزاد دارد.
چهرهای که چندان مقبول جامعه نیست. مادر پگاه هم زنی معرفی میشود که چون به وظایف سنتی زنانهاش ماند پخت و پز و … چندان خوب عمل نمیکرده و بیشتر به فکر ظاهر خودش بوده، همسرش خود را محق دانسته که زن دیگری را اختیار کند.
حتا حرمت مادری او توسط دخترش پگاه نیز شکسته میشود. در مقابل چهرهی نه چندان خوب زنان فیلم، تنها یک مرد داریم و او هم فرهاد است که به نسبت خوب معرفی میشود. مردی که خود نیز قربانی کودک آزاری بوده است.
در ادامه تحلیل فیلم اتاق تاریک باید گفت گرچه این فیلم در ساختار فیلمنامه ایاش تا حد زیادی مانند فیلمنامههای “اصغر فرهادی” رفتار کرده است، که گره افکنیها و گشایی ها، پیش داوریهای هر لحظهای شخصیت و مخاطب نسبت به فرد کودک آزار و چرخش ناگهانی و برملا شدن اصل داستان در انتها گواه بر همین امر میباشد و آن را بسیار شبیه به “فروشنده“، آخرین ساخته “فرهادی” کرده است.
بیشتر بخوانید: فیلم اینجا بدون من , اقتباسی از نمایشنامه باغ وحش شیشهای تنسی ویلیامز
اما در سبک کارگردانی و فیلمسازی، همان سلیقه و امضای حجازی را داراست. تصاویر آرام و با طمانینه و قابهای خلوت “پیمان شادمانفر”، خوش پوشی و خوش سلیقگی در لباس و صحنه که در نتیجه همکاری “مروارید کاشیان” به عنوان طراح لباس و “بهادر حسین زاده” در نقش طراح صحنه میباشد.
استفاده از رنگهای مکمل مانند سبز و قرمز چه در اجزای صحنه و چه در لباس گواه بر همین امر میباشد. همچنین بی پردگی خانه و استفاده بیشتر از رنگهای سرد و چیدمان ناقص خانه بیانگر سردی و مشکلات در این خانواده نیز میباشد.
اینها همه نکاتی است که “اتاق تاریک” را از سندروم فرهادی که بسیاری از فیلمسازان دچارش شده اند رها میسازد و “سید روح الله حجازی” را به عنوانی کارگردان صاحب نگاه و با سلیقههای شخصی در سینمای ایران ممتاز میکند.
[su_label type=”important”]صدف پیکامی:[/su_label]فیلم اتاق تاریک
سایههای خاکستری خویش
فیلم اتاق تاریک ساختهی سید روح الله حجازی است. حجازی پس از سه سال اتاق تاریک را ساخته است سه سال قبل وی فیلم مرگ ماهی را به روی پرده برده بود. در اتاق تاریک ساره بیات و ساعد سهیلی نقش آفرینان اصلی هستند. به نظر میرسد که حجازی تصمیم داشته تا به موضوعی درباره آسیب کودکان و به طور کلی تربیت آنان با رویکردی روانشناختی بپردازد که البته هم در این امر موفق دیده میشود. در ادامه با معرفی فیلم اتاق تاریک با نت نوشت همراه باشید.
داستان فیلم اتاق تاریک از این قرار است که زن شوهری به تازگی به آپارتمانی نقل مکان کرده اند. این خانه جایی بیرون از شهر قرار دارد، آنها با گم شدن کوتاه مدت پسر ۵ سالهی خود دچار چالشی جدید میشوند.
بیشتر بخوانید: فیلم سوء تفاهم ساختهی احمدرضا معتمدی ، هیاهویی بسیار برای هیچ
داستان با گم شدن و بلافاصله پیدا شدن کودک آغاز میشود و مخاطب نیز در همین نقطهی فیلم احتمالا با اصل موضوع داستان که کودک است روبرو میشود. در ادامهی داستان مخاطب با رفتار ضد و نقیض زن و شوهر با پسرشان مواجه میشود که شاید مهم ترین نکتهی داستان همین جا است.
کودک از شب گم شدنش دچار تغییراتی شده است اما قبل از آن نیز مادرش او را در اتاقی تاریک برای تنبیه حبس میکرده است پس مشکل اصلی کودک تنها گم شدن و آسیب احتمالی آن شب نیست.
مخاطب فیلم اتاق تاریک با دو شخصیتی طرف است که مدام در حال اشتباه کردن و سپس پشیمانی است. اما این اشتباهات نیز مانند دیگر کنشهای شخصیتها به شکلی جا افتاده و قابل باور به نظر نمیرسند.
زن مدام نگران پسرش است و حتی این نگرانی در جاهایی وسواس گونه است اما از طرفی میبینیم که در پلان بعدی اعمالی دربارهی کودک انجام میدهد که بدیهی است نباید انجام دهد.
هاله (ساره بیات) زنی است به ظاهر اهل مطالعه و حتی روشنفکر که مدام نگاه سنتی شوهر را به سخره میگیرد اما خودش دچار تعصباتی فراوان است. او نسبت به شوهر با کوچکترین برخوردی حسادت میکند و در چالش به وجود آمده دربارهی فرزندش نیز کارهایی را انجام میدهد که با دیگر اعمالش همخوانی ندارد.
این تضاد میتواند از ملزومات شخصیت هاله یا به عبارتی نحوهی شخصیت پردازی نویسنده فیلمنامه باشد اما در هر شکل شاید بتوان گفت که خیلی در وجود شخصیت ننشسته است.
دربارهی شخصیت فرهاد (ساعد سهیلی) نیز میتوان گفت که وی توانسته است شخصیت یک پدر متوسط را به خوبی ایفا کند اما در آخر داستان و یا حتی وسط داستان با برخی از اعمال شخصیت روبرو میشویم که انگار قرار بوده او دارای شخصیتی از آنی که هست پیچیده تر و یا حتی آسیب دیده تر باشد که در نهایت این پیچیدگیها به هیچ عنوان دیده نمیشود و تنها در پایان داستان است که خود با کمک دیالوگی آسیب دیدگی و پیچیدگی شخصیتش را بروز میدهد.
هر دو شخصیت فیلم اتاق تاریک در یک چیز دارای اشتراک هستند، آنها هیچ کدام حاضر نیستند که غفلت و یا اعمال اشتباه خود را دربارهی فرزندشان به گردن بگیرند. این دو شخصیت مدام در حال انداختن نقصی بر گردن عوامل بیرونی و آدمهای بیرون از خانه شان هستند.
نکتهی دیگر سوالی است که که در داستان در مورد آسیبی که کودک بعد از گم شدن و پیدا شدنش شده است، که به عبارتی مهم ترین سوال این فیلم نیز هست. اما پاسخ این سوال آنقدر دیر و با روند کند پاسخ داده میشود که در نهایت میتواند مخاطب را دل زده و ملول کند. این پایان شاید سوء تفاهمی است که زیاد از حد کش پیدا کرده است.
بیشتر بخوانید: فیلم خجالت نکش ساختهی رضا مقصودی؛ یک داستان بی سر و ته
خیلی نقد خوبی بود
نقد خوبی بود.
من زنی ۴۰ساله هستم که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفتم و آسیبهای روانی آن همچنان منو عذاب میده. من خیلی سعی کردم با درس خواندن و کار کردن و مشغول کردن خودم ذهنم رو از فکر کردن به اون اتفاق منحرف کنم ولی هنوز جرأت نمیکنم فیلم (هیس دخترها فریاد نمیزنند) رو ببینم و با شنیدن خبر تجاوز و تعرض جنسی بهم میریزم و نسبت به همه مردها بدبین هستم. این هم بگم که متأسفانه دو برادر من هم مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و خیلی در زندگی عذاب کشیدند. کاش قوانین محکمتری در حمایت از انسان در جامعه وضع بشه.