نقد فیلم The Light Between Oceans نوری میان اقیانوس ها
فیلم The Light Between Oceans یا نوری میان اقیانوس ها را میتوان پنجمین اثر بلند و دومین اثر مهم دِرِک سیانفرانس Derek Cianfrance در مقام نویسنده و کارگردان پس از ولنتاین آبی دانست. نوری میان اقیانوسها اقتباس شده از رمانی استرالیایی به همین نام، نوشته ام. ال. استدمن M.L. Stedman است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و پس از چهار سال داستانش راه به پرده نقرهای پیدا کرد. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم The Light Between Oceans با نت نوشت همراه باشید.
نقد فیلم The Light Between Oceans نوری میان اقیانوس ها
برای شروع نقد فیلم The Light Between Oceans باید گفت این فیلم روایتگر داستانی غم انگیز از یک کهنه سرباز بازگشته از جنگ به نامِ تام شِربورن با بازی مایکل فاسبندر را روایت میکند که در جستجوی سکوت و انزوای درونی مسئولیت یک فانوس دریایی در جزیرهای در استرالیا را به عهده میگیرد. جایی که بتواند نه ساعتها و روزها بلکه ماهها هم آغوش دریا باشد و آسمان را هنگام تنهاییاش به روی سَرَش بکشد.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم CAROL کاری از تاد هینز ۲۰۱۵
در این همهمهی سکوتی که در درون “تام شِربورن” نطفهِ غمی کَر کننده را از ماورای دریاها پی میریزد، نگاهها و محبت زنی به نام “ایزابل گریزمارک” با بازی “آلیشیا وکاندر” در عمق فانوس دریایی نفوذ میکند. همسوی داستانهای روایت شده از دیرباز هنگامی که امید در انتهای روز رَخت میبندد، شبهای ناامیدِ تاریکی از پس کوهها زوزه میکشند و داستان را در بحران هایی بَس غم انگیز و محزون فرو میبرند.
“تو مجبوری تنها یک بار ببخشی. برای نفرت ورزیدن، تو مجبوری کل روز، هر روز این کار را انجام دهی. و تو باید همه چیزهای بد را دائما به یاد بیاوری.”
The Light Between Oceans داستانی گیرا و سراسر احساسی را روایت میکند که حتی در لحظات شادش غمی پنهان دارد. بخش به بخش که جلو میرود حزنش بیشتر میشود و پایانی به شدت تاثیرگذار دارد. همه اینها فقط در کارگردانی و فیلمنامه Derek Cianfrance خلاصه نمیشود و سطح بازی بازیگران ارتباط مستقیمی را با سناریو پیوند داده است.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Paterson کاری از جیم جارموش؛ جشنی بیکران برای بزرگداشت لذتی یکنواخت
شیمی که بین آلیشیا وکاندر Alicia Vikander و مایکل فاسبندر در طول فیلم وجود دارد باور پذیر و بسیار جذاب از آب در آمده است. مایکل فاسبندر Michael Fassbender نشان داده همیشه نقش هایی که به خودش نزدیک تر هستند را بازی میکند، به بهترین نحو ممکن از پسشان بر میآیند.
توانایی وی در به تصویر کشیدن انسانی منزوی و درون گرا حیرت انگیز است. در طرفی دیگر “آلیشیا وکاندر” این روزها در سطح بالایی ظاهر شده است و همچنان که توقع میرفت بازیِ درخشانِ چند بعدی از خود ارائه میدهد.
در ادامه نقد فیلم The Light Between Oceans میتوان گفت فیلم به راحتی میتواند در ذهن تاریخی ۲۰۱۶ سینما نقشی به یادگار داشته باشد. اما در این سال نتوانست جایزه مهمی در جشنوارهها کسب کند و مورد بی مهری قرار گرفت.
در فیلم لحظات مکاتبهای میان “تام شِربورن” و “ایزابل گریزمارک”وجود دارند که به دفعات روایت میشوند. زیبایی این لحظات را در سنتی نمایش میدهد که این روزها ردِپایی ازش نمانده است. نامه هایی که آن دو برای هم میفرستند در برگیرنده تمام تنهاییها و عشق هایی است که از سر گذرانده اند و حسی است که بعد از خواندن کتابی مورد علاقه در درون اوج میگیرد.
ولی انگار دیگر برای که اهمیت دارد که بزرگترین یادگاریهای ادبی بشر همین نامهها بوده اند که دیگر نوشته نمیشوند.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Silence آخرین اثر مارتین اسکورسیزی , شک و تاملی در ایمان و تردیدهای در باب وجود
در تحلیل و نقد فیلم The Light Between Oceans باید گفت فیلمیِ تاریخی درباره احوالات خودِ امروزمان است. فیلم مرتبا با مسائلی همچون عشق، نفرت، تنهایی، گذشت و عذاب وجدان در ارتباط است. تأکیدات فیلم بر این که هر علاقه و خواستهای تاوان و از خود گذشتگی نیاز دارد، از اَرکانیست که چه بیانی و چه به طور پنهان مفهومش در فیلم گنجانده شده است.
شاید بتوان اینطور بیان کرد که “تام شِربورن”ما هستیم و جزیره تمامِ ما و دنیایمان است. و بقیه آدمها صرفا صورتک هایی محو در گستره ذهنهای زنگ زدهِ ما هستند که علاقه مندی به آنها و داغِ رفتنی که بر دل هایمان میگذارند، ما را بیشتر به سمت جزیره تنهایی و تفکر هل میدهند.
در نهایت The Light Between Oceans حکایتِ “مارتین”، پسرکی را دارد که هنگامی که برای پیدا کردن “الخاندرو” در قلبش از سفر جنوب باز میگردد، گیج و منگ و غم زده و مرده، هنوز غباری از سوالات متعدد چشمانش را پوشانده است. خیره ماندن به افق تنها مرهمی است که میتواند در گذشته غوطه ور شود. ( اشاره به کتاب قهرمانان و گورها نوشته ارنستو ساباتو)
بیشتر بخوانید: فیلم A History of Violence تاریخچهی خشونت ساختهی دیوید کراننبرگ
چه جوری روتون میشه نقدهای به این ضعیفی بنویسید؟؟!!!! فکر کردین مخاطب احمقه؟ شما حتا معنی Blue Valentine رو نمیدونید و در ترجمه ش نوشتید ولنتاین آبی. در حالی که هرکس کمی هم زبان بدونه و یه چند تا فیلم محدود دیده باشه، میدونه که یک معنای Blue یعنی “غمگین”.
چطور جرات میکنی وقت مخاطب رو بگیری با این اراجیف؟