فیلم The Wife ساختهی بیورن رونگه؛ به نام شوهر
فیلم The Wife همسر، جدیدترین ساخته بیورن رونگه Björn Runge کارگردان سوئدی میباشد. فیلمنامه را جین اندرسن نوشته که اقتباسی است از کتاب «همسر» نوشتهی مگ ولیتسر. در فیلم The Wife بازیگرانی چون گلن کلوز، جاناتان پرایس و کریستین اسلیتر نقش آفرینی میکنند. داستان فیلم درباره همسر نویسنده ای است که به تازگی نوبل ادبیات را برده است و حالا در این سفر او را همراهی میکند و به شناخت تازه ای از خویش میرسد. از افتخارات فیلم میتوان به برنده شدن گلن کلوز به عنوان نقش اول زن در جشن گلدن گلوب اشاره کرد. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم The Wife با نت نوشت همراه باشید.
فیلم The Wife
به نام شوهر
در نقد فیلم The Wife باید گفت که جدیدترین ساختهی رونگه Björn Runge فیلمی فمنیستی است. در فیلم ما رفته رفته با زنی مستعد نویسندگی آشنا میشویم که به دلیل زن بودنش و مناسبات جامعه مرد سالار، برای اینکه آثارش خوانده شود، همسرش را در پخته شدن نوشته هایش کمک میکند و البته پر واضح است که تنها نام شوهر وی است که بر جلد کتاب نقش میبندد و در نهایت برندهی جایزه نوبل ادبی میشود و البته که در این مسیر جز تشکرات فراوان، برای نام زن مجالی نیست.
در ادامهی نقد فیلم The Wife باید اشاره کرد که تاریخ جهان، پر از چنین اتفاقهای مردسالارانه ای است. اگر نگاهی گذرا به این نامها بیندازیم در حوزههای مختلف نمونه هایی مشابه را خواهیم دید. در همین حوزهی ادبیات در قرن ۱۹-۲۰ میلادی، کولت، نویسندهی فرانسوی یکی از این زنان است که همسرش ویلی، نوشتههای زیبای او را به نام خود به چاپ میرسانده است که اتفاقا امسال فیلمی به همین نام دربارهی زندگی وی ساخته شده است.
بیشتر بخوانید: فیلم The Lunch Box ساختهی ریتش باترا؛ قهرمان فیروزهای!
در این میان اگر زنی هم با نام خود خواسته آثارش را بیافریند، مورد بی توجهی و تهمت قرار میگیرد و در زیر سایهی مرد تعریف میشود. کمی کلودل نیز که تقریبا هم عصر کولت میشود، زن فرانسوی مجسمه ساز است که آثارش از مجسمه ساز بلندآوازهی هم دوره اش رودن که معشوق او هم بوده است، دست کمی ندارد.
وی در دوره ب خویش زنی مستقل و آزاد انگاشته میشود که با نام خود مجسمه میسازد و البته مورد تهمت و خشم نیز قرار میگیرد. چرا که در جامعهی مردسالار، جایی برای ابراز زن بودن با تفکر و فرهنگ فارغ از وجوه جنسی نیست. نمونهی شناخته شده چنین زنی در ایران، فروغ فرخزاد میباشد. که به دلیل بی پرواییهای شاعرانه اش، مورد هجوم قرار میگیرد.
فیلم The Wife در زمانه ای ساخته میشود که جنبشهای فمینیستی بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و به موج سوم فمینیسم رسیده اند و مسایلی را نه تنها برای زنان که بلکه برای هر آنکس که در جامعهی مردسالاری مورد ظلم قرار میگیرد مطرح میکنند.
در فیلم جو کستلمن (جاناتان پرایس Jonathan Pryce ) به عنوان نمادی از این جامعهی مردسالاری است که زندگی هنری همسرش جوان (گلن کلوز Glenn Close ) و پسرش دیوید (مکس ایرونز) را تحت تاثیر قرار میدهد و در اصل محدودشان میکند و نمیگذارد که استعداد اصلی اشان شکوفا شود. دلیلش مرد بودنش است. چون به راحتی میتواند وارد جامعه نویسندگان شود، اثرش خوانده شود و در نهایت نوبل هم ببرد.
فرصتی که جوان به دلیل زن بودنش نداشته و البته چندان تلاشی هم برای احقاق حق خویش نکرده و ترجیح داده نوشته هایش در زیر سایهی همسرش باشد. دیوید نیز با آنکه مرد است، اما به دلیل سایهی سنگین موفقیت پدرش، مجالی برای ارائه خویش ندارد. چون سبک زندگی اش نیز اصلا با معیارهای پدرش جور در نمی آید. اعتیاد به سیگار و ماری جوآنا، نمونه هایی برای گریز-گریزی نادرست- از این سایه است.
بیشتر بخوانید: فیلم I Think We’re Alone Now کاری از رید مورانو؛ آخرالزمانی ترسناک
فیلم The Wife اطلاعاتش را قطره چکانی به مخاطب میدهد و آرام آرام گره گشایی میکند و هر بار مخاطب با لایهی جدیدی از زندگی این زوج مواجه میشود. تحول شخصیت اصلی جوان نیز در گروی این مواجهی لایه لایه با زندگی خویش است. گویی این سفر و کسب جایزه، سفری درونی است با خویشتن خویش و آنچه که انجام داده و یا میباید انجام میداده است.
در اوایل فیلم The Wife ما با یک زوج خوشبخت رو به رو هستیم که کمی اغراق شده، کارهایشان مشترک و دوتایی به نظر میرسد. شنیدن خبر نوبل، توجه بیش از حد جو به جوان و… نمونه هایی از این دوتایی هاست که البته هر چه فیلم پیش میرود، بیشتر متوجه چرایی این دوتایی و در اصل کشف شکاف عمیق در باطن این زندگی زناشویی به ظاهر زیبا میشویم. در اصل، فیلم از یک اشتراک در ابتدا به یک فردیت در پایان میرسد.
فردیتی که البته اینجا به معنای منفی آن نیست. بلکه در معنای خود بودن به عنوان انسانی دارای عقل و تفکر میباشد. در اینجاست که جوان در گذر از این سفر متحول میشود و خود را بیشتر میشناسد و در آن سکانس پایانی، به عنوان نمایی نمادین با نوازش خطوط سفید کاغذ و پرواز هواپیما در افق، تصمیم بر خارج شدن از نام همسر و ادامه دادن نویسندگی با نام خویش میشود.
در نقد فیلم The Wife باید گفت که فیلم، فرمی رئالیستی دارد، بنابراین نباید انتظار قاب هایی خاص و عجیب و یا طراحی صحنه و لباس چشمگیری داشته باشیم. بلکه همه چیز در حد استاندارد خودش قرار دارد و به اندازه است. دوربین معمولا شخصیتها را بدون زاویه و از رو به رو قاب میگیرد که دید عادی انسان است.
صحنه و لباس نیز متناسب با شخصیتها طراحی شده اند و حالتی روزمره و عادی دارند که چنین کاراکترهایی، خارج از فضای فیلم نیز به تن میکنند. اصلا یکی از نکات مثبت فیلم، همین نزدیک بودنش به زندگی واقعی است.
این امر همان طور که گفتم در فیلم خودش را نشان داده و در محتوا نیز، رابطهی زناشویی جو و جوان، فارغ از کلیشههای عاشقانه و آرمانی، به عاشقانه ای زمینی و واقعی بدل میگردد. دعواهای زن و شوهری در عین دوست داشتن یکدیگر که نمونهی خوبش در سکانسهای پایانی بیشتر خودش را نشان میدهد، نمونه ای از چنین واقعیتی هستند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Bohemian Rhapsody کاری از برایان سینگر؛ تنها صداست که میماند
نکته ای که در بررسی فیلم The Wife باید مورد توجه قرار بگیرد، بازی درخشان و به اندازهی گلن کلوز است. وی به خوبی با اجزای صورت، بیان و بدنش، پوست انداختن شخصیت جوان را به تصویر میکشد. همچنین موسیقی بی نظیر جسلین پوک که صحنهها را همراهی میکند نیز از دیگر ویژگیهای خوب فیلم هستند. حال باید به انتظار نتایج اسکار بنشینیم تا ببینیم The Wife چقدر میدرخشد.