روزی روزگاری در هالیوود ساختهی کوئنتین تارانتینو؛ روایت هالیوودی از یک قتل
فیلم روزی روزگاری در هالیوود Once Upon a Time In Hollywood نهمین ساختهی کوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino در مقام کارگردان میباشد. لئوناردو دی کاپریو، برد پیت، مارگو رابی، رابرت دنیرو و آلپاچینو از ستارگان این فیلم سینمایی هستند. داستان فیلم روزی روزگاری در هالیوود قرار است دربارهی قتل شارون تیت، همسر رومن پولانسکی باشد. در ادامه این متن با نت نوشت همراه باشید.
روزی روزگاری در هالیوود Once Upon a Time In Hollywood
تاریخ داستان و اصل ماجرای فیلم
پیش از ورود به تحلیل و بررسی فیلم روزی روزگاری در هالیوود بهتر است نگاهی به ماجرای واقعی که فیلم با الهام از آن ساخته شده است داشته باشیم.
شارون تیت، بازیگر و مدل امریکایی و همسر رومن پولانسکی Roman Polanski کارگردان فرانسوی-لهستانی بود. شارون تیت همچنین برای بازی در فیلم دره عروسکها (۱۹۶۷) نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب نیز شد.
در تاریخ ۹ اوت (آگوست) ۱۹۶۹، هنگامی که ۸ ماهه باردار بود، به همراه سه دوست دیگرش، در ویلایش در لس آنجلس، توسط سه عضو خانواده منسون به قتل رسید. در این هنگام رومن پولانسکی برای مقدمات ساخت فیلم روز دلفین به لندن سفر کرده بود و در ویلا حضور نداشت.
این سه عضو خانواده منسون، چارلز (تکس) واتسون، پاتریشیا کرنوینکل و سوزان اتکین بودند. سه دوست شارون، جی سبرینگ؛ آرایشگر ستاره ها، تهیه کنندهای به نام فریکوسکی و نامزدش ابیگیل فلوگر بودند. بدن از ریخت افتادهی این دو، درازکش بر چمنها پیدا شد.
در حالیکه بدنهای شارون و سبرینگ در سالن پیدا شد. در حالیکه دور گردنشان طناب پلاستیکی درازی گره زده و صورتشان با ماسک سفیدی پوشانده شده بود. طبق گزارش پلیس، شارون با ۱۶ ضربه چاقوی اتکین کشته شد. او اظهار داشت که با حولهی آغشته به خون شارون، روی در ورودی خانه، کلمه «خوک» را نوشته است.
در ۱۳ اوت ۱۹۶۹، بدن شارون تیت و پسرش پل پولانسکی که در رحم وی جان باخت، در آرامستان صلیب مقدس در شهر کالور کالیفرنیا به خاک سپرده شد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رستگاری در شاوشنگ ساختهی فرانک دارابونت
جوایز فیلم روزی روزگاری در هالیوود
فیلم روزی روزگاری در هالیوود در جشنواره کن (۲۰۱۹) نامزد دریافت نخل طلا، بهترین بازیگر نقش مرد و زن، جایزه بزرگ، جایزه هیأت داوران، جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شد اما نتوانست به هیچکدام از آنها دست پیدا کند.
هنوز جشنهای اسکار و گلدن گلوب برگزار نشده اند و پیش بینی میشود فیلم روزی روزگاری در هالیوود بتواند در این دو جشن جوایزی را کسب کند.
پیشینه بازیگران و کارگردان فیلم Once Upon a Time In Hollywood
فیلم روزی روزگاری در هالیوود ستاره باران است. حضور تنها یکی از بازیگران این فیلم کافی است تا مخاطب را برای دیدن اثر، هیجان زده و مشتاق کند. Leonardo DiCaprio و Brad Pitt که هر دو از ستارگان خوش سیما و درخشان هالیوود هستند، این بار به عنوان زوج هنری در این فیلم حضور دارند.
گرچه هر کدام پیشتر به صورت فردی تجربهی همکاری با تارانتینو را داشته اند. لئوناردو دی کاپریو پیشتر در فیلم جانگوی رها شده (۲۰۱۲) بازی کرده بود. برد پیت نیز در فیلم حرامزادههای بی آبرو (۲۰۰۹) با تارانتینو همکاری داشته است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Pulp Fiction اثر کوئنتین تارانتینو؛ جرعهای از یک اقیانوس
لئوناردو دی کاپریو در ۲۳ سالگی با فیلم تایتانیک (۱۹۹۷) اثر محبوب جیمز کامرون بسیار درخشید. او همچنین تبدیل به مرد اول فیلمهای مارتین اسکورسیزی شد و در آثاری چون دار و دسته نیویورکی ها، جزیره شاتر، هوانورد، گرگ وال استریت و… خوش درخشید. فیلم دیگر محبوب او Inception نام دارد.
لئوناردو دی کاپریو برای فیلم بازگشته (۲۰۱۵) ساخته ایناریتو توانست اسکار و گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند. او برای تندیس اسکار، سالهای متمادی کاندید شده بود تا سرانجام توانست آن را برای فیلم یاد شده بدست آورد. همچنین او برای فیلم گرگ وال استریت (۲۰۱۳) ساختهی مارتین اسکورسیزی شایستهی دستیابی به گلدن گلوب شده بود.
برد پیت یکی دیگر از ستارگان فیلم روزی روزگاری در هالیوود است. از فیلمهای مشهور او میتوان به هفت، بابل، باشگاه مشت زنی اشاره کرد. همچنین در جریان ساخت فیلم محبوب آقا و خانم اسمیت بود که با آنجلینا جولی آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج و سپس طلاق این زوج زیبای هالیوودی گردید.
برد پیت نیز برای بازی در فیلم ۱۲ میمون (۱۹۹۵) ساختهی تری گیلیام، گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. همچنین او برای فیلم ۱۲ سال بردگی (۲۰۱۳) به کارگردانی استیو مک کوئین، اسکار بهترین فیلم را در مقام تهیه کننده از آن خود کرد.
اما Margot Robbie ستارهی جدیدتر فیلم روزی روزگاری در هالیوود است که پیشتر برای بازی در فیلمهای گرگ وال استریت و من،تونیا به شهرت رسیده بود. وی برای بازی در فیلم من،تونیا (۲۰۱۷) ساختهی کریگ گیلسپی نامزد دریافت جوایز اسکار و گلدن گلوب شده بود.
کوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino که به ساخت فیلمهای هیجان انگیز با مایههای اکشن و خشونت فراوان و در عین حال تم هایی از کمیک و خنده مشهور و محبوب است، یکی از کارگردانان مهم سینمای امریکاست.
از مهم ترین جوایزی که وی در مقام کارگردان بدست آورده است میتوان به نخل طلا برای فیلم قصه عامه پسند، اسکار بهترین فیلمنامه اصلی برای فیلمهای قصه عامه پسند و جانگوی رها شده اشاره کرد.
بیشتر بخوانید: فیلم تایتانیک ساختهی جیمز کامرون؛ فراتر از یک فیلم
نقد و تحلیل فیلم روزی روزگاری در هالیوود
فیلم روزی روزگاری در هالیوود بر مبنای داستان واقعی که در بالا ذکر شد ساخته شده است. بدین معنی که این داستان، منبع الهام تارانتینو قرار گرفته تا با استفاده از آن بتواند نقدهایی از جنبههای مختلف و متفاوت به نظام سینمایی هالیوود ایراد کند.
در اصل میتوان گفت فیلم روزی روزگاری در هالیوود با استفاده از تمام تمهیدات و الگوهای هالیوودی و رعایت کردن آنها، فیلمی ابزورد و انتقادی نسبت به این نظام ساخته است. در ادامهی نوشته بیشتر به این نکات پرداخته میشود.
یکی از مهم ترین نقدهایی که تارانتینو به هالیوود میکند، دروغ گویی چنین نظامی است. برعکس کردن واقعیت و خوراندن آن به مخاطب، به گونهای که آن دروغ را بپذیرد و باور کند. به گونهای دیگر تحریف واقعیت است.
فیلم روزی روزگاری در هالیوود قرار است دربارهی قتل شارون تیت باشد اما به طور تعجب برانگیزی چنین نیست! یعنی در فیلم، اتفاقی که در اصل برای شارون تیت رخ داده است، برای دو شخصیت اصلی آن یعنی دالتون و کلیف رخ میدهد! درست به همان شکلی که در واقعیت برای شارون اتفاق افتاده است.
بیشتر بخوانید: فیلم Long Shot ساختهی جاناتان لوین؛ کمدی رمانتیک زنانه
با این تفاوت که در فیلم روزی روزگاری در هالیوود سرنوشت کلیف و دالتون، پایان خوش است که آن هم نقد دیگریست بر نظام سینمایی هالیوود که در ادامه بیشتر به آن خواهم پرداخت.
در فیلم نیز مانند واقعیت سه عضو خانواده منسون با نام هایی عینا و یا مشابه وارد ویلای دالتون میشوند و میخواهند با چاقو آنها را بکشند که در نهایت هم موفق نمیشوند. در اصل تارانتینو با دکوپاژ استادانهای که در این سکانس انجام داده است، تحریف واقعیت توسط هالییود را به باد انتقاد میگیرد.
چنین سکانسی که باید سرشار از ترس و وحشت و ناراحتی باشد، در کمال تعجب تبدیل به یکی از مفرح ترین و خنده دارترین سکانسهای فیلم روزی روزگاری در هالیوود شده است که مخاطبان به جای آنکه بترسند، در سالن سینما قهقهه میزنند.
وقتی از شیوهی انتقادی با توجه به استفاده از مصالح همان مسئلهای که مورد انتقادش قرار میدهیم حرف میزنیم، دقیقا از چنین مورد تارانتینویی حرف میزنیم. تبلیغی که دالتون در تیتراژ پایانی فیلم از سیگاری میکند که به آن اعتقادی ندارد نیز در ادامه دروغ گویی رسانهها و هالیوود قرار میگیرد.
یکی دیگر از انتقاداتی که تارانتینو در فیلم روزی روزگاری در هالیوود داشته است، نگاه ابزاری و سواستفاده گرانه از زن در چنین نظام سینماییست. فیلم دارای دو شخصیت اصلی دالتون (لئوناردو دی کاپریو) و کلیف (برد پیت) و یک شخصیت فرعی به نام شارون (مارگو رابی) میباشد. همان طور که پیشتر گفته شد، فیلم قرار است درباره قتل شارون باشد، اما اصلا چنین نیست.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Parasite پارازیت ساختهی بونگ جو هو؛ یک قدم تا بیداری…
در اصل شارون که تنها شخصیت زن داستان است، بهانهای میشود برای پرداخت به داستانهای مردانهی دالتون و کلیف. و در نهایت هم اتفاقی که برای شارون افتاده برای آن دو شخصیت رخ میدهد و مردان داستان تبدیل به قهرمان میشوند و داستان واقعی به نفع آنها تحریف میشود.
مخاطب تنها تصاویری را که از تنها شخصیت زن داستان به یاد خواهد آورد، چند مورد لوندی و رقص و دلبری است و تمام! او حتا کمترین مقدار دیالوگ را هم در چنین فیلم پر دیالوگی داراست. و تازه آن چند دیالوگ هم تاثیر بسزایی ندارند و اهمیت چندانی در پیشبرد داستان ندارند.
این امر در طراحی لباس او نیز دیده میشود. لباسهای کوتاه و رنگهای چشمگیری که شارون میپوشد، وجهه اروتیک زنانه او را بیشتر میکند. تاکید دوربین بر قسمتهایی از بدن او نیز در ادامهی همین نگاه قرار میگیرد. حتا در فیلم روزی روزگاری در هالیوود چهرههای کلیشهای از زن و مرد ارائه شده است.
زنان لطیف و مردان خشن. این تصویریست که ما از این سه شخصیت در یادمان خواهد ماند. در یک روایت موازی در حالیکه دالتون با نقش خشناش دست و پنجه نرم میکند، کلیف با کولیها در جدال و دعواست و شارون در حالیکه پاهاییش را بر صندلی جلویی در سینما تکیه داده، فارغ از اتفاقات پیرامونش به تماشای رایگان فیلمی که در آن ایفای نقش کرده نشسته است.
در اصل تارانتینو با چیدمان چنین شخصیتهایی در کنار هم در فیلم فیلم روزی روزگاری در هالیوود میخواهد به نگاه ابزاری و سودجویانهای که هالیوود برای جذب مخاطب و فروش بیشتر فیلم از وجهه جنسی زنان دارد را مورد انتقاد و نقد قرار دهد.
از دیگر انتقاداتی که تارانتینو در فیلم روزی روزگاری در هالیوود ایراد میکند، رویای امریکاییست. همان طور که میدانیم هالیوود نقش بسزایی در تلقین رویای امریکایی از طریق فیلم هایش داشت. این رویا، کار در بیرون و پول درآوردن را برای مرد اجبار میدانست درحالیکه زن را مجبور به کارهای خانگی از قبیل شست و شو و پخت و پز و رفت و روب میکرد.
نکته اینجاست که زن و مرد مورد نمایش داده شده در چنین فیلمها و تبلیغاتی، از وجود چنین موقعیت مضحکی بسیار خوشحال و خندان و راضی بودند. در فیلم روزی روزگاری در هالیوود نیز ما شارون رو سرخوشانه و در حالیکه مدام لبخند بر لب دارد در جاهای مختلف شاد اعمم از مهمانی و سینما و ویلا و… میبینیم.
شارونی که اصولا تنهاست و پولانسکی که کمترین حضور را در کنار او دارد اما در نهایت شارون از همه چیز راضی است. مردان کار میکنند تا زنان فارغ از هرچیزی در ویلاهایشان روزگار سپری کنند!
مسئلهای که امروزه با آن بشدت مخالفت میشود و کار را وظیفه هم مرد و هم زن میداند. پایان خوشی که در ابتدای تحلیل به آن اشاره داشتم نیز از چنین نگاهی بر میآید. چرا که رویای امریکایی چنین زندگی را زیبا و سراسر خوشی میپنداشت و پایان فیلم هایی که در ادامه چنین نگاهی بودند اصولا خوش بود.
یکی دیگر از مهم ترین نکاتی که در فیلم روزی روزگاری در هالیوود نقد میشود، ترویج خشم و خشونت و قتل، از طریق رسانهها و هالیوود است. در سکانس قتل، یکی از قاتلان رو به دیگران میگوید ما نسل تلویزیون هستیم و برنامههایی که میبینیم سراسر قتل و خون و خشونت است، پس چیز بدی نیست و به ما اجازه میدهد که اعمال خشونت کنیم و دست به قتل بزنیم.
پس از این نظر است که تصمیم به قتل میگیرند و در پی آن هستند که فاجعهای بیافرینند. در اصل تارانتینو وجود چنین خشونتی که جهان را فراگرفته است، نتیجهی ترویج آن از طریق رسانهها و هالیوود میداند.
همچنین تارانتینو، جامعه بدوی امریکا را در فیلم روزی روزگاری در هالیوود به باد انتقاد میگیرد. دالتون بازیگر فیلمهای وسترن امریکاییست. و مخاطب مدام بخشی از بازیهای او را در فیلمها میبیند. اما اتفاقات و فضایی که در خارج از فیلمهای وسترن میافتد، بی شباهت به آنها نیست.
جدال کلیف با کولیها و دکوپاژی که در این سکانسها جاریست، عینا مانند فیلمهای وسترن است اما به شکلی مضحک و طعنه آمیز. قبیلهای اجازه ورود غریبهای را به بار/خانه کله گنده قبیله نمیدهند.
آشوب از جایی آغاز میشود که غریبه وارد بار/خانه بشود. در فیلمهای وسترن درگیری بین رئیس و قبیله رخ میدهد در حالیکه رفتار رئیس کولیها با کلیف خنده دار و بدون کوچکترین درگیریست. درگیری اصلی کلیف با کولی هاست.
جالب است که این سکانس دقیقا موازی سکانس بازی دالتون در وسترنی دیگر است و این مرز و فیلم در فیلمی چنین باریک میشود که گویی بین فیلم و واقعیت موجود، تفاوتی وجود ندارد.
و این نکته میتواند در ادامه نگاه تاثیر فیلم از جامعه و جامعه از فیلم قرار بگیرد و در نهایت بگوید خشونت مردم امریکا، بازتولید چنین فضای وحشی و خشنی چه در واقعیت و چه در رسانه است.
انتقاد تارانتینو از هالییود در فیلم روزی روزگاری در هالیوود تنها به نظام و مسائل پشت پردهی آن برای سودزایی تهیه کنندگان و سیاست این نظام محدود نمیشود و ستارههای این سیستم را که به نوعی ابزار بیان چنین اندیشههای هالیوودی هستند را نیز مورد انتقاد قرار میدهد.
دالتون از ابتدا تا انتهای فیلم، شخصیتی متزلزل، بی ثبات، هیجانی و ترسو معرفی میشود. او برخلاف بازیگر دختربچه نقش مقابلش چندان درگیر نقش نمیشود و آن را درک نمیکند.
در این سکانس زیبا که با پرسشهای دختربچه مبنی بر دریافت و درک نقش و کتاب وسترنی که در حال خواندنش است از دالتون میکند، او تازه در مییابد که بازیگری را چندان هم درک نکرده است و تحت تاثیر حرف و رفتار بزرگ منشانه و عاقلانهی دختربچه قرار میگیرد.
نماهای دیگری هم که از او میبینیم شناور بر استخر ویلای پر زرق و برقش است در حالیکه فارغانه به موزیکش گوش میکند. او همچنان فردی خودشیفته معرفی میشود. علاقهاش به دیدن برنامه هایی که در آنها حضور داشته، نصب پوستر فیلم هایش بر جای جای خانه، نشان از خودشیفتگی چنین ستارگانی دارد.
وی از اینکه فضای امن بازیگری در نقشهای پیشتر امتحان پس داده را رها کند و به نقش نسبتا جدیدتری قدم بگذارد میهراسد. جالب است که نقش جدید هم وسترن است اما از نوع ایتالیایی و تفاوتهای اندکی نسبت به وسترن امریکایی داراست.
چنین ستاره هایی دوست دارند همیشه در آسمان امن خویش سوسو بزنند و از تجارب جدید فاصله میگیرند تا ستاره بختشان خاموش نشود. فیلم روزی روزگاری در هالیوود حتا یکی از محبوب ترین قهرمانهای سینمای اکشن را مسخره میکند و او کسی نیست جز بروس لی! با ایجاد سکانس درگیری واقعی بین کلیف و لی و شکست لی بیان میدارد که پیروزی او در فیلم هایش دروغی بیش نیست و تنها برای خوشایند تماشاگر و قهرمان پروری در ذهن اوست.
فیلم روزی روزگاری در هالیوود همچنان از سوءاستفاده ستارگان از همراهان و یا فن هایشان پرده برمی درد. کلیف تنها پادو و بدلکار دالتون است که میتواند به صورت نمادین، در مقام هواداران ستارگان هم قرار بگیرد.
پادوها/هوادارهایی که خود را نابود میکنند و از جان مایه میگذارند تا ستاره اشان همیشه درخشان باشد، بدون آنکه خود نصیبی از این امر ببرند. و یا فن هایی که تمام تلاششان را میکنند تا شبیه ستارهی محبوبشان شوند (بدل).
فیلم روزی روزگاری در هالیوود سرشار از ارجاعات سینمایی به فیلمهای تارانتینو و دیگر فیلم هاست. در سکانسی که دالتون نقش هایش را مرور میکند، سکانسی از بازیاش در فیلمی علیه نازیها نمایش داده میشود که ارجاعی است به فیلم حرامزادههای بی آبرو.
همچنین لباس زرد شارون در مهمانی اولیهی فیلم، بسیار یادآور شخصیت اصلی زن فیلم بیل را بکش میباشد. فضای وسترنی فیلم در فیلمی نیز بی شباهت به جانگوی رها شده و هشت نفرت انگیز نیست.
اینها ارجاعاتیست که تارانتینو به فیلمهای خودش داده است. اما ارجاعات دیگری به فیلمهای بزرگ تاریخ سینما نیز در فیلم روزی روزگاری در هالیوود وجود دارد. از جمله سکانسی که شارون رو به روی گل فروشی پیاده میشود بسیار یادآور چنین سکانس مشابهی در فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک است که مادلن از ماشینش پیاده میشود و به سمت گل فروشی میرود.
درون مایهی قتل وی به نوعی ارجاع فرامتنی با قتل مادلن نیز داراست. بازنمایی دیگر فیلمهای تاریخ سینما نیز از این جمله ارجاعات میباشد.
در پایان باید به عنوان فیلم هم اشاره داشت. نام فیلم روزی روزگاری در هالیوود است و همین عنوان نشان میدهد که گویی مخاطب قرار است ماجرای مرگ شارون تیت را از زاویه دید هالیوود ببیند. یا به عبارتی دیگر تارانتینو میخواهد بگوید اگر قرار بود هالیوود، فیلمی درباره مرگ شارون تیت بسازد، چنین فیلمی میشد.
موزیک فیلم
یکی از نکات جذاب موسیقیایی فیلم روزی روزگاری در هالیوود، استفاده از موسیقی صحنهای است. بدین معنی که موزیکی که در سکانسی پخش میشود، به عنوان موزیک متن همان سکانس عمل میکند.
مثل ضبط صوت ماشین و پخش اخبار و موسیقی از آن که به عنوان موسیقی متن همان صحنه هم کاربرد دارد. همچنین موزیکی که در مهمانیهای فیلم پخش میشود، خود به عنوان موسیقی متن فیلم روزی روزگاری در هالیوود رفتار میکند.
مثال دیگر چنین استفادهای را دو بار نیز به عنوان گذاشتن صفحه بر گرام میبینیم. نخستین بار وقتی شارون در حال جمع کردن لباس هایش در چمدان میباشد، صفحهای را بر گرام قرار میدهد و این سکانس را موسیقیایی میکند.
بار دوم نیز در اواخر فیلم و پیش از درگیری با قاتلان، صفحهای بر گرام گذاشته میشود و بدین ترتیب موسیقی وارد فیلم میشود. اوج این استفاده در فیلم روزی روزگاری در هالیوود در سکانس درگیری با قاتلان رخ میدهد.
در حالیکه کلیف موزیک ضبط را بلند کرده است، ریک نیز به موسیقی خود در استخر گوش میدهد و با آن همخوانی میکند، درگیری و زد و خورد با قاتلان نیز صورت میپذیرد و موسیقی صحنهای و نه اضافه شده، هیجان سکانس را بیشتر میکند. توجه به این نکته جالب است که در این سکانس هر سه شخصیت؛ شارون، کلیف و ریک در حال پخش کردن موسیقی هستند.
حواشی فیلم روزی روزگاری در هالیوود
- فیلم روزی روزگاری در هالیوود اولین بار در جشنواره کن (۲۰۱۹) نمایش داده شد. در فرش قرمز جشنواره کن، مارگو رابی که در نقش شارون تیت در این فیلم حضور دارد، موهای خودش را همانند موهای شارون تیت در آخرین حضورش در جشنواره کن آراسته بود.
- کوئنتین تارانتینو در جشنواره کن بیان داشته که این فیلم، فیلم من است.
- او همچنین به تازگی در مصاحبهای اعلام کرده که تنها ده فیلم خواهد ساخت. چرا که فیلمهای او به مانند زنجیره بهم متصل هستند.
- فیلم روزی روزگاری در هالیوود نهمین ساخته تارانتینو است و بدین ترتیب باید تنها منتظر آخرین فیلم او باشیم.
نظر سایر منتقدان راجع به فیلم Once Upon a Time In Hollywood
السا کولومبانی در مجله سینما گومون در مقالهای تحت عنوان قصه پریان در غرب دور درباره فیلم روزی روزگاری در هالیوود مینویسد که در زیر تکه هایی از آن را میخوانیم:
در سال ۱۹۶۹ که سالهای اوج قدرت هالیوود و دیدن فیلم هایش در سالنهای تاریک و مهمانیها و رقصها بود، اتفاقی ترسناک در لس آنجلس رخ داد و آن ماجرای قتل شارون تیت و دوستانش توسط خانواده منسن بود.
این جنایت پایان دوران طلایی پولانسکی بود. تصویر چارلز منسون نیز در بین فرهنگ امریکایی تصویر بدی شد و از شارون تیت به عنوان مظهر معصومیت یاد میشود.
نام فیلم جدید تارانتینو نیز روزی روزگاری در هالیوود است که نامی دو پهلوست. چرا که از یک سو به نام دو فیلم کارگردان بزرگ سرجئو لئونو باز میگردد (روزی روزگاری در غرب، روزی روزگاری در امریکا). از سوی دیگر این نام، نیایشی است برای جهان قصه، غیرواقعی و فانتزی.
تارانتینو با بیان داستان فرعی غرق شدن زن کلیف توسط او به داستان هالیوودی دیگری اشاره میکند. غرق شدن ناتالی وود، ستاره هالیوودی که همسرش، مظنون این پرونده بود.
این منتقد در ادامه نوشتهاش بر فیلم روزی روزگاری در هالیوود از وسواس وجود وسترن در آثار تارانتینو میگوید و یکی از سکانسهای زیبای وسترنی فیلم را ورود کلیف به مقر کولیها میداند و بازیهای خوب بازیگران زن این سکانس را ستایش میکند. او همچنین از بازی کوتاه اما تاثیرگذار داکوتا فنینگ نام میبرد.
در ادامه به هوش دیوانه وار و جذابیت ویرانگر و اغواگری سمی و لازم مارگریت کوالی جوان اشاره میکند. همچنین از انتخاب مایا هاوک در نقش یکی از این دختران کولی میگوید که نیم نگاه تارانتینو به اوست. چرا که مادرش پیشتر در فیلم بیل را بکش بازی کرده است. او همچنین بازی و هوش و چهره عروسکی دختر ۸ ساله، جولیا باترز و سکانس رویارویاش با دالتون را یادآور ناتالی وود در فیلم وسترن پیمان سبز (۱۹۴۹) میداند.
در ادامه نقدش بر فیلم روزی روزگاری در هالیوود، همچنین از استادی تارانتینو در هدایت بازیگران میگوید و به ترکیب خوب دی کاپریو و پیت اشاره میکند که لحظات شوخی خوبی را خلق کرده اند.
در ادامه بازی خوب دی کاپریو را ستایش میکند و او را یکی از بزرگترین بازیگران هم نسلش میداند و برای نمونه سکانس به یادماندنی که دالتون به عنوان بازیگر نقش دوم تحت تاثیر هوش خویش قرار میگیرد درحالیکه دختر ۸ ساله زیرگوشش میگوید : تو بهترین بازیگری هستی که تا حالا دیدم.
رنان کروس در مجله سه رنگ که ویژهی سینما ام.کا.دو هست مقالهای تحت عنوان پایان حاکمیت در تحلیل فیلم روزی روزگاری در هالیوود نوشته است. او در این مقاله به تاریخ و موقعیت هالیوود در سال ۱۹۶۹ پرداخته است و بیان میکند که در این دوره جدالی بین سینماگران نسل جدید و نسل قدیم برای تعریف هالیوود بوده است.
عدهای متعهد به همان هالییود قدیمی بودند در حالیکه عدهای عقیده بر سینمایی رادیکال داشتند. چنین جدالی در فیلم روزی روزگاری در هالیوود خود را در تحول سیر بازیگری دالتون از بازیگری در وسترنهای قدیمی تا بازی در وسترنهای جدید استودیویی نشان میدهد. او همچنین بیان میکند که در سال ۱۹۶۹ هالیوود مرد و بار دیگر زنده شد.
در ادامه مینویسد که فیلم روزی روزگاری در هالیوود به مسائل اجتماعی آن دوران هم مانند زندگی کولیها و هیپیها اشاره داشته است. و با جذابیت و گرمای حضور برد پیت مخاطب را به تاریکی چنین جامعهای میبرد و آشنا میکند.
این منتقد سینما اشاره میکند که تارانتینو در فیلم روزی روزگاری در هالیوود با نشان دادن موازی صحنههای واقعی از بازی شارون و شارونی که در سینما نشسته است، مخاطب را به فضای واقعی و فانتزی فیلم خود دعوت میکند.
او همچنین بیان میدارد که کوئنتین تارانتینو با دست مایه قرار دادن یک داستان واقعی و بیان غیرواقعی و فانتزی آن میخواهد خط بطلانی بر این تفکر جمعی که گذشتهها بهتر بود بزند. چرا که این گذشتهی بهتر به صورت دروغین توسط فیلمها به تصویر کشیده شده است وگرنه گذشته به همان میزان قتل شارون، وهم انگیز بوده است.
همچنین روزنامههای لو پاریزین و بیست دقیقه فیلم روزی روزگاری در هالیوود را به ترتیب باشکوه و مهیج توصیف کرده اند.
بی صبرانه منتظر دیدن این فیلم هستم مطمِنم یکی از بهترین فیلم های تارانتینو خواهد بود حتی بهتر از پالپ فیکشن و بیل را بکش.
ممنون از شما
وای که چه شود دی کاپریو و برد پیت!!!!!