سینمای جهان

فیلم Laura ساخته‌ی اتو پریمینجر؛ حسادت مردانه و بلوغ زنانه

۳+

فیلم Laura به کارگردانی اتو پریمینجر Otto Preminger و هنرمندی جین تیرنی  Gene Tierney و دانا اندروز Dana Andrews روایت قتل دختری است که کارآگاهی در بین دوستان و آشنایان او برای پیدا کردن قاتل در حال بازپرسی است. در این بین آشکار می‌شود که لورا زنده است. در ادامه با بررسی و تحلیل فیلم Laura با نت نوشت همراه باشید.

فیلم Laura ساخته‌ی اتو پریمینجر

فیلم Laura از اولین فیلم‌های سینمای نوآر است. نوآر سبکی در سینمای کلاسیک امریکاست که در زیرمجموعه‌‌ی بی موی‌ها قرار می‌گیرد. نوآر، سینمایی کم خرج و کم طرف دار تر نسبت به فیلم‌های استودیویی و عظیم آن دوران محسوب می‌شود که البته با رگه هایی از انتقاد به وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه‌‌ی آن وقت‌ها همراه می‌شود. این سبک مورد توجه ویژه‌‌ی فرانسوی‌ها قرار می‌گیرد و به دلیل سیاه و سفید بودن فیلم‌ها و البته بیشتر به دلیل فضای تیره و تار و تلخی حاکم بر فیلم ها، آن را نوآر که در زبان فرانسه به معنی سیاه و مشکی است نام گذاری می‌کنند. 

 

بیشتر بخوانید: فیلم ربکا Rebecca اثر آلفرد هیچکاک؛ عشق تنهاست و از پنجره به بیابان‌های بی مجنون می‌نگرد!

فیلم Laura در این زیرمجموعه سینمایی، فیلمی مهم و مدرن محسوب می‌شود که تاثیرات بسیاری در کارگردانان بزرگ از جمله آلفرد هیچکاک گذاشته است. مخاطب اگر نیک بنگرد، به خوبی می‌‌تواند رگه‌هایی از این فیلم را در مهمترین فیلم‌های هیچکاک مانند سرگیجه و روانی جستجو کند.

در سرگیجه شخصیت زن اصلی که در اوایل فیلم گمان بر آن است که می‌میرد، در اواسط فیلم ظاهر می‌شود. داستانی مشابه با فیلم Laura که در آن هم لورا درست در نیمه فیلم به ناگاه ظاهر می‌شود، در حالیکه پیشتر می‌دانستیم که او به قتل رسیده است. همچنین تیتراژ هر دو فیلم شباهت هایی به یکدیگر دارند. تیتراژ لورا بر روی قاب نقاشی شده از او ثابت است، حال آنکه تیتراژ سرگیجه بر اجزای مختلف صورت زنی نقش می‌بندد. از دیگر تشابهات فیلم Laura و سرگیجه میتوان به تلاش مرد برای تغییر پوشش و ظاهر زن اشاره کرد.

هنرنمایی Gene Tierney, Dana Andrews و Vincent Price در فیلم Laura

هنرنمایی Gene Tierney, Dana Andrews و Vincent Price در فیلم Laura

لایدکر پس از آشنایی با لورا او را آن طور که می‌خواهد می‌آراید. اسکاتی نیز در سرگیجه، جودی را بدل به مادلن دلخواهش می‌کند. در فیلم روانی نیز شخصیت اصلی زن در همان اواسط فیلم به قتل می‌رسد و ادامه فیلم تلاشی است برای چرایی این قتل. در فیلم Laura اما مخاطب تا ۱۵ دقیقه‌‌ی ابتدایی فیلم، لورا را نمی‌بیند و فقط درباره‌‌ی او می‌شنود و پس از آن است که از طریق فلش بک با او آشنا می‌شود و داستان را پی می‌گیرد.

همان طور که گفته شد تاثیراتی که این فیلم بر دیگر فیلم‌ها گذاشته است قابل مشاهده و بررسی می‌باشد و به نوعی می‌توان گفت که گویی سرچشمه‌‌ی الهام و کهن الگوی چنین داستان هایی است.
باید توجه کنیم که فیلم Laura در سال ۱۹۴۴ ساخته شده و در زمانه‌‌ی خودش فیلم مدرنی محسوب می‌شده است. جسارت نشان ندادن شخصیت اصلی که نام فیلم را هم به خود اختصاص داده است تا ۱۵ دقیقه ابتدایی و در قالب روایت دیگری و اختصاص دادن نیمه دوم فیلم به بعد به او و در این بین صحبت کردن درباره کسی که غایب است، در زمانه‌ای که مخاطب عادت به دیدار قهرمان داستان از ابتدا تا انتها دارد، کاری آوانگارد و مدرن محسوب می‌شود.

بیشتر بخوانید: فیلم سرگیجه Vertigo کاری از آلفرد هیچکاک؛ ارتفاع زنانه

هنرنمایی Gene Tierney و Clifton Webb در فیلم Laura

هنرنمایی Gene Tierney و Clifton Webb در فیلم Laura

به بیان دیگر فیلم Laura از آن دست فیلم هایی است که بیشتر از آنکه ما شخصیت اصلی را ببینیم، درباره‌‌ی او می‌شنویم و داوری می‌کنیم. از دیگر نکاتی که در فیلم Laura شایان توجه است و آن را متفاوت و پیش رو تر از فیلم‌های هم دوره‌اش می‌کند، نگاهی است که به زن و مرد داستان دارد و از شخصیت‌های آن‌ها کلیشه زدایی می‌کند. یکی از ارکان فیلم نوآر، وجود زن اغواگر است. اما لورا در این فیلم چندان اغواگر نیست.

او بیشتر شمایل یک زن مستقل را دارد و مردان زندگی‌اش را خودش انتخاب می‌کند و برای رسیدن به هدفی والا آن‌ها را اغوا نمی‌کند. در اصل لورا متعلق به هیچ کدام از سه مرد داستان نیست. او تنها متعلق به خودش است. همچنین او فارغ از کلیشه‌های زن اغواگر می‌باشد. کلیشه هایی چون آرایش غلیظ، لباس‌ها و رفتار اغواگرانه و مواردی از این دست. بر عکس او زنی است که کار می‌کند و استقلال مالی دارد.

همچنین لباس هایش با وجود زیبایی و زنانگی و درخشش، عاری از برانگیختاندن جنسی و فتانه گری است. چهره‌‌ی معصوم جین تیرنی نیز مانع از تداعی آن شخصیت‌های اغواگرانه می‌شود. همچنین در فیلم Laura این استقلال شخصیتی در لباس‌های لورا نیز دیده می‌شود. او علاوه بر لباس‌های مجلل زنانه، شلوار نیز می‌پوشد که در آن سال‌ها پوشیدنش چندان برای زنان خوشایند نبوده است و بیشتر حالتی مردانه داشته است.

بیشتر بخوانید: تحلیل چهارصد ضربه فیلمی از فرانسوا تروفو؛ تو هم آجر دیگری در دیوار هستی!

نقش آفرینی Gene Tierney, Dana Andrews و Lew Morphy در فیلم Laura

نقش آفرینی Gene Tierney, Dana Andrews و Lew Morphy در فیلم Laura

همچنین طرح پارچه‌‌ی پیراهن هایش راه راه‌های عمودی دارند که نشان از استواری و قدرت شخصیتی اوست. نکته‌‌ی دیگری که در لباس‌های لورا دیده می‌شود، همگام شدنش با روند شخصیتی او می‌باشد. لورا از شخصیت و حالت دخترانه‌‌ی اوایل فیلم، در انتها به شخصیت زن مستقل در اواخر فیلم می‌رسد و این روند نیز در لباس هایش مشهود است. کت و دامن دخترانه در نخستین پرده برداری از لورا، در اواسط فیلم جای خودش را به لباس‌های مجلل زنانه می‌دهد و در انتهای فیلم به پیراهن و شلواری ساده و راستا و ایستاده بدل می‌شود.

همچنین سیگار کشیدن‌های مداوم اش، که عموما کاری منسوب به مردان است نیز نشانه‌‌ی دیگری بر این استقلال شخصیتی است. همچنین در مورد شخصیت زن در فیلم Laura می‌توان گفت که او زن اثیری و دست نیافتنی و آزاد است. چرا که در بند هیچ یک از مردان نیست.

همچنین می‌توان ادعا کرد که شاید اصلا در واقعیت داستان، لورا وجود نداشته باشد و تنها شخصیت خیالی ساخته مردان باشد. چرا که هر یک عاشق بخشی از شخصیت او می‌شوند. لایدکر جذب شخصیت جسورانه لورا می‌شود. حال آنکه شلبی محو زیبایی خیره کننده‌‌ی اوست. این درحالیست که مک فرسون از روی نقاشی لورا و داستان هایی که درباره او گفته می‌شود و هر چه مجاز از او دارد، دلباخته لورا شده است. پس می‌توان گفت لورا شخصیت دلخواه و خیالی و پرداخته‌‌ی مردان از قشر‌های متفاوت است.

بیشتر بخوانید: فیلم Nosferatu نوسفراتو اثر فردریش ویلهلم مورنائو؛ اولین فیلم ترسناک تاریخ سینما

هنرنمایی Gene Tierney, Judith Anderson, Dana Andrews, Vincent Price و Clifton Webb در فیلم Laura

هنرنمایی Gene Tierney, Judith Anderson, Dana Andrews, Vincent Price و Clifton Webb در فیلم Laura

و اما شخصیت مرد داستان به نام لایدکر در فیلم Laura نیز فارغ از کلیشه‌های مردانه است. او را مدام در وان حمام و شستشو می‌بینیم که علاوه بر رفتاری زنانه، نشان از پاک کردن خودش از گناهانش دارد. همچنین ظاهر بیش از حد آراسته و اتوکشیده‌‌ی او و گذاشتن گل بر سینه‌‌ی کت‌اش نشانگان این کلیشه زدایی مردانه می‌باشد. حسادت که از مهم ترین ویژگی‌های شخصیتی این مرد و موتور پیش برنده‌‌ی درام می‌باشد نیز در اساطیر و داستان ها، عموما ویژگی زنانه تلقی می‌شود که در این فیلم این ویژگی به یک مرد داده شده است. 

نکته‌‌ی دیگری که در فیلم Laura شایان توجه می‌باشد، آن است که در سکانس افتتاحیه فیلم، تمام نشانگان قاتل، آشکار است. ساعتی که قرینه‌اش در خانه لورا اسلحه جاساز شده است، صورتک‌های روی دیوار خانه لایدکر که بیانگر چندچهره بودن و نقش بازی کردن اوست و همچنین نمای انعکاسی او در آیینه در حالی که خود را می‌آراید که باز نماد چند وجهی بودن اوست و از همه مهم تر شستشن خویش که پیشتر در بالا گفته شد، همه نشانگانیست که هنگامی که برای بار دوم به دیدار فیلم می‌رویم، متوجه قاتل بودن او می‌شویم.

از دیگر نکات آوانگاردی که در فیلم Laura وجود دارد، یکدست نبودن روایت آن می‌باشد. بدین معنی که کارگردان Otto Preminger خود را ملزم نمیداند که فیلم را با یک لحن روایت کند. تا نیمه فیلم و پیش از زنده بودن لورا، روایت حالت نریشن دارد. پس از زنده بودن لورا، روایت دانای کل می‌شود. حتا روایت نریشن این فیلم نیز مدرن است. چرا که اصولا کارآگاه‌ها هستند که داستان را روایت می‌کنند، حال آنکه در فیلم Laura این قاتل است که برای کارآگاه بخشی از داستان را روایت می‌کند. و از این منظر برای مخاطبی که عادت به یکدستی لحن روایی دارد، دارای تازگی است.

شاید فیلم Laura به همین دلایلی که نگاه تازه‌ای به سینما و روایت و به ویژه به شخصیت‌های زن و مرد می‌کند، در دوره‌‌ی خودش آنچنان که باید، چندان مورد توجه قرار نگرفت. اما وقتی امروز پس از گذشت ۷۵ سال از ساختنش به آن نگاه دوباره‌ای می‌اندازیم، نه تنها برایمان تکراری نیست که بلکه سرشار از تازگی است و می‌توان بارها به تماشایش نشست.

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا