۸ یار اوشن فیلمی از گری راس؛ اگه میتونی منو بگیر…
۸ یار اوشن Ocean’s 8 به کارگردانی Gary Ross از سری فیلمهای گانگستری-کمدی اوشن هاست که قسمتهای پیشین آن ۱۱، ۱۲و ۱۳ یار اوشن، توسط استیون سودربرگ Steven Soderbergh ساخته شد و در ۸ یار اوشن نیز تهیه کنندگی آن را به عهده دارد. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم Ocean’s 8 یا ۸ یار اوشن با نت نوشت همراه باشید.
۸ یار اوشن Ocean’s 8
دبی اوشن (Sandra Bullock) خواهر دنی اوشن خلافکار (George Clooney) که حالا دیگر زندگی را بدرود گفته است، بعد از رهائی از زندان پس از ۵ سال و بواسطهی عفو مشروط در پی اتهام کلاهبرداری و رودست خوردن از دوست پسر سابقش کلاود بکر، نقشهی حساب شدهای مبنی بر سرقت جواهری گرانقیمت (گردنبندی با نام Toussaint از برند Cartier) را طراحی و با کمک دوست صمیمیاش لو (Cate Blanchett) و کسانی که رفته رفته با آنها هم داستان میشود، کار را به سرانجامی موفقیت آمیز سوق میدهد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم The Nice Guys ساختهی شین بلک
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Personal Shopper اثر الیویه آسایاس
در فیلم ۸ یار اوشن با شخصیت پردازیهای قابل قبولی مواجهیم که در آن از مسئلهی سرقت بعنوان یک معضل اجتماعی-اخلاقی منفی، یک جریان حساب شدهی لذت بخش و سرگرم کننده با یک گره افکنی مثبت میسازد و آن انتقام گرفتن از شخصیت خونسرد کلاهبرداری چون کلاود بکر با بازی ریچارد آرمیتاژ است؛
واقعهای که در آن تیم دبی به مثابهی آنتاگونیست-قهرمان فیلم در برابر آنتاگونیست-فرد (کلاود بکر) و آنتاگونیست-جامعهی فیلم (جامعهی امریکائی) قرار میگیرد. در این پروسه ذهن خلاق و مبتکر دبی با استعدادی ذاتی که در امر سرقت دارد، با خشم و صدمهای روحی که از جانب کلاود دیده است به قدرت مضاعفی میانجامد که همزمان هم بار منفی مییابد و هم مثبت.
اما شبکهی مناسبات شخصیتها در فیلم ۸ یار اوشن و انگیزهها و هدفها و برنامه ریزیهای دقیق و پذیرفتنی آنها، به خلق شخصیت هائی دوست داشتنی، باهوش، قدرتمند و در عین حال ساده، صادق و صمیمی میانجامد که مهمترین حلقهی ارتباطی با تماشاگر داستان به شمار میرود.
آدمهائی که میکوشند با اتکاء به توانمندیهای ذاتی خود شخصیت و وجودشان را از اجتماع ریاکار مرد محور اطراف پس بگیرند.
تجربهی حسی موفقی که در فیلم ۸ یار اوشن شکل میگیرد، حاصل همذات پنداری جذاب و آرامش بخش تماشاگر با شخصیتهای داستان است که همراه با آنها از دالانهای تاریکی که تمدن و اجتماع برایشان ساخته است میگذرند.
از موضوعات دیگری که فیلم را از یک مضمون اخلاقی منفی به مضمون اخلاقی مثبت سوق میدهد، روند به کارگیری ثروتی است که شخصیتها بعد از پایان و انجام کار با آن درگیر میشوند.
آنها به رغم به دست آوردن ثروتی قابل توجه آن را در راههای عجیب و غریب و خارج از تصوری استفاده نمیکنند و هر کدام یک زندگی معمولی با آرزوهای منطقی و قابل قبول را در پیش میگیرند. حتا دبی تا آنجا پیش میرود که بیشتر از نفس معنوی و روحی کارش لذت میبرد و نتیجهی آن را برای رضایت و آرامش خاطر دنی، به روح او تقدیم میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Mad Max: Fury Road مکس دیوانه: جاده خشم، اثرِ جرج میلر
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Perfect Strangers ؛ غریبان همیشه تنها
از نقاط قوت فیلم ۸ یار اوشن چگونگی پیچش اتفاقات فیلم در روند پیشبرد هدف اصلی شخصیتها یعنی سرقت گردنبند است که لو نرفتن چگونگی عملیات را رقم میزند و در مقابل تماشاگر با دستی پر و دیدگاهی متفاوت ظاهر میشود که سرقت را تبدیل به یک ایدئولوژی میکند.
برای نمونه ساخت عینک نمونه برداری از گردنبند و اسکن نقشهی ساختمانی که قرار است مراسم مت گالا در آن برگزار شود و نمونه برداری از گردنبند و ساخت گردنبند جعلی که دبی آن را برای لحظات بحرانی و در صورت عدم پیشرفت نقشه به دلایلی خارج از محاسبات گروه در نظر گرفته است به هیچ وجه قابل حدس و گمانه زنی نیست.
با اینکه دبی همیشه آماده نشان میدهد و توانائی برنامه ریزی و نقشه کشیهای فی البداهه و در لحظه را نیز دارد.
مثل وقتی که دافنی کلوگر را که حالا دیگر عضوی از تیم تبهکار دبی شده است با قطعهای از الماسها به کار میگیرد تا انتقامش را از کلاود نیز بگیرد و حتا با کارآگاه هم وارد مذاکره میشود در لحظاتی که گمان میکنیم دبی سرخورده شده و از ادامهی محاسبات نقشهی موفقیت آمیزش در مانده است.
فیلم ۸ یار اوشن در ادامهی سنت فیلمهای گنگستری با موضوع سرقت ساخته شده است که وامدار اولین فیلم موفق این نوع ژانر بانی و کلاید است و برخی از مؤلفههای دورهی پست کلاسیک هالیوودی را یدک میکشد.
دورهی پست کلاسیک در هالیوود، با رویکردهای متفاوت و متغیر، آشکارا به هدف اصلی سنت فیلم امریکا، کسب درامد از راه روایت داستانهای سرگرم کننده برای تماشاگرانی که پول میپردازند، تبدیل شد.
تدوین تداومی که در فیلم ۸ یار اوشن نیز شاهدش هستیم، از ارکان پست کلاسیسیزم هالیوودی است که در آن مخاطب از ابتدا تا انتهای واقعه در جریان وقوع آن به شکلی خطی است و منطقاً یک مجموعه از ردپاها را برای نتیجه گیری مخاطبان به جا میگذارد.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Volver ساختهی پدرو آلما دوار ؛ جهانهای شفاف موازی
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم The Greatest Showman برترین شومن ؛ سیرک عجیب الخلقه ها
فیلم ۸ یار اوشن فیلمی زنانه و فمینیستی است که تصور سنتی مرد امریکائی از دیدگاهی هالیوودی را به مثابهی انسانی کامل، فعال، باعرضه، با وقار و صبور در هم میشکند و این ویژگیها را از آن زنان فیلم میکند.
فمنیستها معتقد بودند که از سینما میتوان به مثابهی ابزاری ایدئولوژیک بهره گرفت؛ ابزاری که علیه تصاویر قالبی زنان در رسانههای مرد محور واکنش نشان خواهد داد و آگاهی آنان را نسبت به موقعیتهای کهترشان در جامعهی پدرسالار امروزی افزایش خواهد داد.
کریستین گلد هیل عقیده دارد، فیلمساز فمنیست ریشهی پدرسالاری را در همان ابزاری خواهد یافت که از آنها برای سخن گفتن در باب زنان بهره میگیرد. از این رو باید امکان تولد و رشد یک ضد سینما (سینمای فمینیستی) را پدید آورد.
ضد سینمائی که زبان و متون سینمای کلاسیک را شالوده شکنی خواهد کرد. سینمای کلاسیک بر سنت واقع گرایی استوار بود و فمینیستها بر این باور بودند که سنت واقع گرایی به گونهای دیدن و درک جهان مجال میدهد که به جامعهی پدرسالاری غالب تعلق داشت و از این رو باید در هم میشکست.
جادوی سبک هالیوود در بهترین شکلش (و تمام سینماهائی که در قلمرو تأثیر آنها هستند) نه به شکلی انحصاری، بلکه بعنوان یک جنبهی مهم، بر اساس طراحی ماهرانه و رضایت بخش لذت بصری پدید آمده است.
سینمای چالش ناپذیر بدنه ای، وجوه اروتیک را به زبان نظام مردسالاری غالب کدگذاری کرد. جادوی سبک هالیوود در بهترین شکلش (و تمام سینماهائی که در قلمرو تأثیر آنها هستند) نه به شکلی انحصاری، بلکه بعنوان یک جنبهی مهم، بر اساس طراحی ماهرانه و رضایت بخش لذت بصری پدید آمده است. سینمای چالش ناپذیر بدنه ای، وجوه اروتیک را به زبان نظام مردسالاری غالب کدگذاری کرد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Happy End پایان خوش از میشائیل هانکه
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Annihilation نابودی ساختهی الکس گارلند
به عقیدهی لورا مالوی سینما لذتهای محتمل بسیاری را به بیننده عرضه میکند. یکی از آنها اسکوپوفیلیا ست. موقعیت هائی است که صرف نگاه منشأ لذت است. همچنانکه به شکل معکوس، در معرض نگاه بودن نیز لذت بخش است.
فروید به شکلی ابتکاری اسکوپوفیلیا را بعنوان یکی از غرایض تشکیل دهندهی جنسیت تعریف کرد که در مقام محرکی کاملاً مستقل از مناطق اروتیک وجود دارد. او در این مرحله اسکوپوفیلیا را مربوط دانست به اینکه دیگران را بعنوان شی در نظر بگیریم و نگاهی کنترل گر و کنجکاو را به آنها اعمال کنیم.
با اینکه این غریزه با عوامل دیگر تعدیل میشود، بویژه با سازمان دهی نفس، اما بعنوان پایهای اروتیک برای لذت بردن از نگاه کردن به آدمی دیگر، همچون شی به حیات خود ادامه میدهد.
در جهان مبتنی بر نابرابری جنسی، لذت نگاه کردن به دو بخش فعال/مرد و منفعل/زن تقسیم میشود. نگاه خیرهی تعیین کنندهی مرد، تخیلش را از زن که به این منظور طراحی شده انعکاس میدهد. زنها در سنت نقشهای نمایش شان (یکی بعنوان عنصر اروتیک برای شخصیتهای داستان و دیگری بعنوان عنصری اروتیک برای تماشاگر سالن سینما) هم در معرض نگاه بوده اند و هم عرضه شده اند.
با ظاهری که برای تأثیر پرقدرت بصری به شکل اروتیک کدگذاری شده، طوری که میتوان گفت برای در معرض نگاه بودن، زن عرضه شده بعنوان شی جنسی، موتیف تکرار شوندهی نمایشهای اروتیک بوده است.
در ۸ یار اوشن با ستارههای هالیوودی نامداری مواجهیم که با تأکید و علاقهی وسواس گونهی زنان به لباس و مد، از آنها بعنوان تصاویر منفعل شی گرانهای استفاده میشود که نمایشگر کمال بصری، چشم چرانی و فعال بودن ابژهی تماشاگر (موقعیت تخیل گر تماشاگر سینما) هستند که در تضاد با تصویر زنان مستقل فمینیستی فیلم قرار میگیرد که انعکاس آن در دیالوگ دبی و لو مبنی بر انتخاب عضوی مذکر و پاسخ دبی پررنگ میشود:
– یه مرد همیشه مورد توجه قرار میگیره و به زن بی توجهی میشه و ما برای یکبار میخوایم بهمون بی توجهی بشه…
بی توجهی قابل انتظار دبی در واقع در بستر چنین اتمسفری جائی برای ظهور نمییابد چون سنت قالب نوع عرضهی زن در فیلم و نظام هالیوودی هدف دیگری را دنبال میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Suburbicon سابربیکان ساختهی جورج کلونی ، آرمان شهری محتوم
به عقیدهی لورا مالوی با اتکاء به نظریات روانشناسانهی فروید، زن در مقام تصویر در سیستم هالیوودی دلالتگر اختگی است. زن در مقام شمایل (تصویر) تجسم نگاه و لذت مردها، کنترل کنندهی فعال نگاه، یادآور این تهدید است که تشویشی را که دلالتگر آن است برانگیزد: عقدهی اختگی.
ناخودآگاهی مرد برای فرار از عقدهی اختگی دو راه پیش رو دارد: درگیر دغدغهی بازگشت آن ضایعهی اولیه شدن (در پی زن رفتن، معمای او را حل کردن)، از ارزشهای آن کاستن، مجازات شدن یا نجات موجود گناهکار (راهی که با دغدغههای فیلمهای نوآر همخوانی دارد) یا انکار کامل اختگی با جایگزینی یک شی یا خود آن شی را به شکل یک یادگار (فتیش) در آوردن، به گونهای که به جای تهدیدگر بودن اطمینان بخش شود.
(در نتیجه بر ارزش آن افزودن، سنت ستارههای سینما). این راه دوم اسکوپوفیلیای یادگار پرستانه (فتیشیستی)، زیبائی فیزیکی شی را بنا میکند و آن را به خودی خودِ ارضا کننده بدل میکند. راهی که در برایند ستاره سازی زنهای فیلم ۸ یار اوشن نیز به کار گرفته شده و آن را آشکار میکند.
موضوع دیگر در ۸ یار اوشن به کارگیری عنصر لوکیشن در اکثر فیلمهای ژانری، از جمله فیلمهای گنگستری است که خصوصیتی شخصیت پردازانه مییابد. در فیلم ۸ یار اوشن هم با لوکیشن امریکا به مثابهی شهری با لایههای پرتزویر و تاریک مواجهیم که در پوشش خیابانها و جشنهای پر زرق و برق و نمایشی چون مت گالا نمود پیدا میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Allied ساخته رابرت زمکیس
در چنین بستری شخصیت هائی نیز که در آن رشد میکنند و به آن وابسته اند و از آن تغذیه میکنند، همچون دافنی کلوگر ستارهی سینما نیز از شخصیتی نمایشی و پرتزویر و اغراق گونه بهره میبرند که بازتاب چنین جامعهای است.
دافنی با بازی آن هتوی اما در انتها به سمت تیم تبهکار دبی جذب میشود که چهرهای واقعی تر و ملموس تر با خود واقعیشان دارند و به آن مفتخرند. در مقابل بازی ساده و درونی شده و شخصی ریحانا را مبنی بر شخصیت واقعیش با چاشنی شخصیت پردازی ظریف یک هکر میتوان مثال زد که در اندازه هائی استاندارد و اندازه پرداخت شده است.
مضمون اصلی در فیلمهای ژانری، تعارض فرد با جامعه است و این تنش نمایانگر مشاجرات موجود میان میل و محدودیتها در درون خود آدم هاست؛ آنچه فروید (تمدن و ناخرسندی هایش) مینامد. این کشاکش واقعیت دارد و بنابراین دلیلی است برای محبوبیت و تکرار شدن فیلمهای ژانری.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Hacksaw Ridge ؛ اعتقادات بی سلاح
منابع:
مقالهی لذت بصری و سینمای روائی/ نوشتهی لورا مالوی/ ترجمهی نگار ستوده
مقالهی پست کلاسیک هالیوود/ نوشتهی پیتر کرامر/ ترجمهی راضیه سادات میر خندان
کتاب ژانرهای سینمائی از شمایل شناسی تا ایدئولوژی/ نوشتهی بری کیت گرانت/ ترجمهی شیوا مقانلو